کپی آزاد  

هرمطلبی از این وبلاگ کپی شود آزاد  و مجاز است 

خطر نسل کشی ایرانیان

⚠  *خطاب به همه ایرانیان...*  
 
♦️ پُشت مرزهای شرقی کشور، ‌گروه مسلح تروریستی متخاصم - ضدایرانی، از جمله :
القاعده، طالبان، جندلله،‌ جیش‌العدل، جیش محمد، شبکه حقانی، حرکت انصار، اتحاد الجهادی الاسلامی و غیره - با هزاران نیرو مستقر هستند.

🔺 در کنار آن‌ها - به مدد دلارهای عربستان سعودی - زنجیره‌ای از مدارس وهابی در «مناطق قبیله‌ای فدرآل پاکستان» و نواحی مرزی ایران تاسیس شده که سال‌هاست - با هدف مشخص «شیعه کُشی» - هزاران کودک و نوجوان محروم این مناطق را شستشوی مغزی می‌دهند، آلوده به تنفر و کینهٔ فرقه‌ای می‌کنند و برای «جهاد با رافضی‌‌ها(شیعیان)» آماده می‌سازند.

💎 پُشت مرزهای غربی کشور نیز - از شمال تا جنوب - صدها تشکُل‌ سیّال و سلول‌ تروریسیِ فعال و خفته وجود دارد :
-از داعش گرفته تا جبهه‌النصره، سازمان رجوی، پژاک و گروه‌های «الاحوازی» و جدایی‌طلب خوزستان - که هریک با هدفِ :
استیلای ایدئولوژیک و فرقه‌ای، ورود به خاک کشور، ایجاد خلافت، ایجاد پایگاه جدید، دستیابی به منابع، اجرای پروژه‌های اعتقادی خود یا به‌منظور تغییر نقشه سیاسی منطقه، فعالیت می‌کنند یا در انتظار نشسته‌اند.

🇮🇷 ما ایرانیان باید به جد از خود
     بپرسیم⁉️

 به چه علت از دهه‌های گذشته تا کنون، این گروه‌های تروریسی موفق شده‌اند مناطق وسیعی از سرزمین‌های همجوار را تسخیر کنند و در آن‌جا مستقر شوند، اما پُشت دیوارهای مرزی ایران متوقف شده‌اند؟

به عنوان مثال؛ 
🔻 چرا گروه «طالبان» از شرق افغانستان تا انتهای «هرات» به سرعت بال می‌گستراند 
و به پاکستان و برخی مناطق آسیای مرکزی نیز نقب می‌زند، اما پُشت مرز خراسان معطل می‌ماند؟ 

🔻 چرا «جندالله» و گروه‌های هم‌مسلک‌ آن در ایالت بَلوچستان پاکستان جولان می‌دهند، اما از جذب نیرو و غصب زمین در سیستان - بلوچستانِ ایران عاجز می‌مانند؟ 
🔻 چرا داعش از شرق عراق تا قلب سوریه نفوذ می‌کند، اما قادر به نفوذ فیزیکی و ایدئولوژیک در ایران نمی‌شود؟

🍑 پاسخ این پرسش‌ها مشخص است:

 اگر امروز ایران، جولانگاه این گروه‌های نامتعارف نشده، دلیل‌اش این است که ؛
ایران - برخلاف کشورهای همجوار - دارای یک «حکومت مرکزی» منسجم و مقتدر است که توانسته - ولو با هزینه فراوان - یک «سد نامرئی»‌ در برابر نفوذ ایدئولوژیک این گروه‌ها و یک «سد نظامی»‌ در برابر نفوذ فیزیکی آن‌ها بنا سازد.

افکار عمومی ایران - که گاه بیش‌ از حد از حقایق منطقه و از موقعیت خود در آن غافل به نظر می‌رسد - باید به این امر واقف شود که :

⛔ تضعیف این «قدرت مرکزی» یعنی شکستنِ این سدها و جاری شدن سیل گروه‌های تکفیری در سراسر کشور. 

این حقیقت انکارناپذیر منطقه در عصر «بازیگران غیر دولتی» است‌ که غفلت از آن موجب تکرار تجربهُ افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، چاد، مالی و برخی دیگر از کشورهایی که در شرایط مشابه ایران به سر می‌بردند، خواهد شد‌.

به ویژه اینکه قدرت‌های متخاصم منطقه - با محوریت عربستان سعودی و اسرائیل و با همراهی دولت ترامپ - این بار تمام منابع مالی و لجستیکی خود را برای اطمینان حاصل کردن از فروپاشی شیرازه ایران به کار خواهند گرفت‌.

در نتیجه، افکار عمومی باید پذیرای این حقیقت باشد که در این منطقه و در بستر ژئوپولیتیک کنونی، جامعهٔ مدنی ایران فرصتِ هیجان‌زدگی و مبادرت به رفتارهای احساسی را ندارد.

این صحنه دیگر مجالِ «سعی و خطا»، پیروی از گروه‌های سطحی و فانتزیک مانند «ری‌استارت» و رسانهُ «من‌وتو» و «آمد نیوز»، فریاد شعارهای مغرضانه علیه نیروهای مسلح، تجمع‌های تلگرامی و هدایت‌شده، پیروی از دستورالعمل‌های التهاب‌آفرین از سوی افراد بی هویت و مراکز ناشناس، تخریب زیرساخت‌ها و دویدن به دنبال نوستالژی «رضا شاه» را نمی‌دهد.
💐 هیچکدام مان کور نیستیم و مشکلات را می بینیم 
اما مواظب باشیم کشور عزیزمان پایمال سعودی های خیانت کار و اسراییلی ها و آمریکایی های خبیث نشود.
 مواظب باشیم آنچه را که داریم، به پای نداشته هایمان قربانی نکنیم.
اعتراض مان نباید باعث ویرانی ایران مان گردد 
و بدانیم دود ناامنی در نهایت چشم همه مان را کور خواهد کرد و داعش و النصره ساتور بدست وارد ایران خواهدشد و دیگر به شیعه و سنی و دیگر مذاهب و گروهی رحم نخواهد کرد!
آنها فقط يك چيز مي خواهند نسل كشی تمامی ايرانی ها 

🤷🏻‍♂ برای تاکید بر اهمیت حفظ یکپارچگی و امنیت فراگیر و خدشه ناپذیر ایران عزیز، همواره هوشیار باشیم.

سرافراز باد ایران./

سردار سلیمانی و هویت ایرانی اسلامی

تسنيم/مهاجرانی
 وزير فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات گفت: 
سردار سليماني به هويت ايراني و اسلامي تفسير تازه‌اي بخشيد و امروز کشور ما به يک لنگرگاه و نقطه اتکا در منطقه تبديل شده است.

عطاءالله مهاجراني وزير فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات در نشستي که به منظور گراميداشت سالگرد شهادت سردار قاسم سليماني به صورت وبينار در دانشگاه شيراز برگزار شد،  طي سخناني با اشاره به اثرگذاري حاج قاسم سليماني در ارتقاء هويت ايراني و اسلامي اظهار داشت: صحبت کردن از سليماني کار آساني نيست زيرا درباره شخصيتي صحبت مي‌کنيم که محصول يک دوره 40 ساله  جهاد، شهادت، انديشه، حکمت و کارنامه انسان‌سازي در مکتب اسلامي و ايراني بوده است. مکتب شهيد سليماني در چارچوب هويت اسلامي و ايراني قرار مي‌گيرد.‌

وي با بيان اينکه هويت به معني بنيه و ريشه تفسير مي‌شود، افزود: شهيد سليماني به آن نقطه تعالي «من حقيقي»  و هويت الهي و اسلامي دست يافته بود و ما او را در اين نقطه مي‌شناسيم؛ البته اين مسير، مسير آساني نيست و او با 40 سال رنج، جهاد، خلوص، پاکسازي و کنار گذاشتن خواسته‌هاي نفساني به چنين جايگاهي رسيد.

وزير اسبق ارشاد با اشاره به واکنش شهيد سليماني درخصوص کانديداتوري‌اش در انتخابات، ادامه داد: وقتي از شهيد سليماني مي‌پرسند شما کانديداي رياست جمهوري هستيد، مي‌گويد من کانديداي گلوله هستم. کسي که چنين پاسخي مي‌دهد يعني بسياري از پرسش‌ها در او حل شده و بسياري از ناخالصي‌ها در وجودش از بين رفته و به تعبير قرآن  از اميال و گرايش‌هايي که انسان را  در زمين نگه مي‌دارد، رها شده است. براي رسيدن به اين نقطه يک جامعيت لازم است.

مهاجراني با بيان اينکه فردي که از خود طبيعي فراتر رفته، هويت ديگري مي‌يابد، تاکيد کرد: اين هويت، هويت ايراني و اسلامي است. در قرآن از اين جايگاه به عنوان فطرت الهي تعبير شده که براي رسيدن ‌به آن، به سفر دروني نياز است. در واقع هجرت و‌ هويت دو روي سکه سرمدي و کمال انسان است.

وي با اشاره به اينکه شهيد سليماني 40 سال در عرصه‌هاي مختلف، از دفاع مقدس تا جبهه بزرگتري در منطقه نقش آفريني کرد، افزود: اينجاست که انسان از حوزه فرديت جلوتر مي‌رود و به يک امت و ملت تبديل مي‌شود.گمان مي‌کنم حضور مردم در تشييع پيکر او احترام به فرزندي بود که براي رسيدن به اين جايگاه، 40 سال از دنيا گذر کرده و با سوزاندن ناخالصي‌ها به کمال و اخلاص واقعي رسيد.

وزير اسبق ارشاد تاکيد کرد: هرگز نمي‌توان تاريخ استقلال و يکپارچگي سرزميني سوريه و عراق، تاريخ استقلال و حفظ هويت و وحدت لبنان، فلسطين، يمن و به طريق اولي کشور عزيزمان ايران را  نوشت و نام و نقش قاسم سليماني را نديد.

مهاجراني با اشاره به اينکه ما در زندگي سليماني به روشني شاهد تولا و تبعيت او بوديم، تصريح کرد: يک انسان آرماني با حضور به موقع خود باعث مي‌شود، تماميت يک سرزمين و يک ملت حفظ شود حال آنکه توطئه‌هاي پي در پي بسيار عميق  و محاسبه شده‌اي از پيش از انقلاب اسلامي و بعد از آن با تراکم بيشتر در جهت تجزيه سرزميني و ملي ايران صورت گرفت.

وي ادامه داد: وقتي رسانه‌هاي فارسي زبان خارج از ايران را مورد مداقه قرار مي‌دهيد، مي‌بينيد تلاش آنها و گروه‌هاي فکري‌شان اين است که چگونه بين ملت و سرزمين ايران تفرقه و جدايي ايجاد کنند. چگونه بين اقوام مختلف ايراني کينه، نفرت و بيگانگي ايجاد کنند تا اين يکپارچگي و وحدت از بين رود. البته اين مسئله فراتر از ايران  و اقوام است.

وزير اسبق ارشاد يادآور شد: داعش پديده‌اي بود که براي ايجاد تفرقه در عراق و بدنام کردن اسلام ايجاد شد و پس از آن داستان سوريه، يمن و لبنان  پيش آمد. اينجا بود که يک انسان آرماني و پرورده مکتب اسلام و ولايت و هويت ايراني در صحنه حضور يافت، البته او نمادي از نيروي قدس است که‌ با هزاران نيرو به عنوان يکي از ارکان اقتدار ملي، امنيت ملي و منطقه‌اي در اين مسير تلاش و جانفشاني کردند. اين مجموعه باعث شد هويت ملي و اسلامي ما به خوبي در منطقه حفظ شود و به اين نقطه دست يابيم.

مهاجراني با بيان اينکه کسي مي‌تواند به اسوه و الگو تبديل شود که يک مکتب باشد، گفت: پيامبر ما که قرآن از او به عنوان اسوه حسنه ياد مي‌کند، يک مکتب است. پيامبر در زندگي خود، زماني به موفيت دست پيدا کرد که هويت ايماني را به هويت اجتماعي،  فرهنگي و سياسي  تبديل کرده و يک نظام تشکيل داد.
🌹🌹🌹🌹
وي اخلاص را از ديگر ويژگي‌هاي ماندگاري مکتب حاج قاسم معرفي کرد و گفت: به تعبير او بايد به جايي برسيد که ديده نشويد، شهيد سليماني سرلشکر بود اما در وصيت نامه  خود نوشت بر سنگ مزارش تنها عبارت «سرباز» قيد شود. اثرگذاري وي نه تنها در خانواده و اطرافيانش بلکه در يک ملت و حتي فراتر و در ساير ملل نظير عراق، سوريه و يمن قابل مشاهده است. شخصيتي که شعاع  اثرگذاري او فراتر از منطقه هم شود، شخصيتي تاريخي مي‌شود.

وزير اسبق ارشاد ادامه داد: آمريکايي‌ها، اسرائيلي‌ها و همپيمانان منطقه‌اي آنها فکر مي‌کردند با شهادت قاسم سليماني، فرد موثري را از نظام، انقلاب اسلامي و  رهبري به عنوان بازوي پرتوان مي‌گيرند، آنها اشتباه کردند زيرا سليماني به امري پيوند خورده که  نابود شدني نيست. او از خودِ طبيعي حرکت کرد‌ و به هويت ايراني، ملي و اسلامي ما تفسير تازه‌اي بخشيد.

مهاجراني با اظهار اينکه ان شاءالله بتوانيم قدردان اين شهيد گرامي باشيم، به مسئولان دانشگاه شيراز پيشنهاد کرد اين دانشگاه در يکي از گروههاي خود کرسي و درسي با عنوان مکتب سليماني ايجاد کند.

وي در ادامه اين وبينار در پاسخ به سوالي درباره قدر مشترک هويت ملي و اسلامي گفت: هويت انساني، وجه مشترک، هويت ملي و اسلامي ما است. واژه شهادت واژه‌اي اسلامي است، وقتي کسي شهيد  مي‌شود، يعني ‌با يک معيار و ارزش اسلامي به ميدان مي‌رود و از سرزمين خود دفاع مي‌کند؛ لذا هويت انساني مهمترين قدر مشترک هويت ايراني و اسلامي است.

وزير اسبق ارشاد در ادامه با اشاره به خاطره‌اي از حاج قاسم سليماني گفت: حدود سه سال پيش که کتاب "حاج آخوند" را منتشر کردم  يکي از دوستان که عضو مجلس اول بود و الان هم عضو مجمع تشخيص مصلحت هستند با من تماس گرفتند و بابت انتشار کتاب تشکر کردند و گفتند حاوي پيام حاج قاسم سليماني هم هستم. ايشان هم کتاب شما را مطالعه کردند، وقتي فهميدند مي‌خواهم با شما تماس بگيرم گفتند از طرف ايشان هم براي انتشار کتاب قدرداني کنم.

مهاجراني افزود: بعدها متوجه شدم که شهيد سليماني اين کتاب را به برخي  افراد هديه داده‌اند. محرم حدود 2 سال پيش سفري را به بيروت داشتم. آنجا دوستاني را ديدم که به حاج قاسم نزديک بودند. به اين دوستان گفتم چه خوب مي‌شد در اين ايام‌ توفيق زيارت زينبيه و حضرت رقيه(س) را پيدا مي‌کرديم. دوست دارم به مزار ابن عربي و جرج جرداق بروم. فکر نمي‌کردم اين پيشنهاد به سرعت عملي شود و من در سفري 24 ساعته به سوريه بروم. نيمه شب به آنجا رسيديم و به زيارت زينبيه و حضرت رقيه (س) رفتيم. در محل استقرار، فيلم «به وقت شام» آقاي حاتمي کيا را ديدم. نزديک اذان صبح به مزار ابن عربي و بعد جرج جرداق  رفتيم و پس از آن به بيروت برگشتيم.

وي در بخش پاياني سخنان خود با اشاره به شرايط امروز کشور اظهار داشت: ما امروز به نقطه‌اي رسيديم که ايران لنگرگاه حفظ ثبات، عزت و تعادل در منطقه است.‌ روزگاري روس‌ها، انگليسي‌ها و امريکايي‌ها ايران را اشغال کردند. متفقين کنفرانس تهران را در ايران برگزار کردند و حتي شاه ايران  را به اين نشست راه ندادند اما امروز کشور ما به يک لنگرگاه و نقطه اتکا در منطقه تبديل شده است.

وزير اسبق ارشاد با اشاره به اينکه مشغول نوشتن کتابي در زمينه جنگ تحميلي ايران است، گفت: در اهميت موقعيت ايران مبتني بر انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي همين بس که پس از يک کارزار 8 ساله که شاهد جنگ‌جهاني عليه کشورمان بوديم و همه تلاش‌ها براي ايجاد خاورميانه جديد بدون جمهوري اسلامي ايران، امروز ايران  به يک‌ لنگرگاه و  نقطه اتکاي ملت‌هاي منطقه تبديل شده است.

مهاجراني يادآور شد: نقش مقام معظم رهبري و سياست‌هاي اتخاذي براي رسيدن به اين نقطه اقتدار  ملي و منطقه‌اي  بسيار ممتاز است. زماني ما در مجلس اول براي تامين مسلسل مشکل داشتيم اما الان به نقطه‌اي رسيديم که به پايگاهي مثل عين الاسد ضربه مي‌زنيم. قدرت حضور و اراده امريکا در منطقه به قبل از شهادت سليماني و بعد از شهادت سليماني و حمله به پايگاه عين الاسد تقسيم مي‌شود. زدن اين پايگاه دستاوردي بود که به نظر من در پرتو رهبري خردمندانه و مدبرانه آيت‌الله خامنه‌اي و اقتدار ارتش، سپاه و سليماني حاصل شد و کشور را به جايگاهي رساند که امروز به نقطه امن، محکم و استوار منطقه تبديل شده است.

سپاه پاسداران انقلاب و سنتکام آمریکا

🔴🆕سپاه کدام بخش مهم ارتش آمریکا را بارها تحقیر کرده است؟ +جزئیات/ منطقه عملکرد تروریست‌های «سنتکام» کجاست؟


بارها اسم «سنتکام» را شنیده‌اید؛ بخصوص در سال های پرتنش اخیر در منطقه غرب آسیا این نام بیش از گذشته آورده می‌شود. نیروهایی نظامی کشوری که هزاران کیلومتر دورتر از موطن اصلی به بهانه حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم، حضور پیدا  کرده‌اند!

کشورهای منطقه غرب آسیا به‌ لحاظ اهمیت ژئوپولیتیکی، استراتژیک و وجود منابع سرشار انرژی همواره در مرکز توجه قدرت‌های بزرگ بویژه ایالات متحده آمریکا قرار داشته و اهمیت این منطقه برای آمریکا سبب شده پایگاه‌های نظامی بسیاری در کشورهای متحد خود در این منطقه تاسیس نماید.
  

اما حضور و اشغالگری نیروهای متجاوز آمریکایی در یک سرزمین دیگر فقط مختص این منطقه نیست و آمریکا برای دست یافتن به منافع حیاتی خود در مناطق مختلف جهان حضور نظامی دارد و آیا می توان پذیرفت که این چنین اقداماتی در مسیر نیل به اهداف ادعایی آمریکایی‌ها، یعنی حفظ امنیت و مبارزه با تروریسم، صورت می‌گیرد؟


آن‌ها کره زمین را مانند استان‌های داخل یک کشور تقسیم‌بندی کرده و هدایت عملیات نظامی را در هر منطقه به یک ستاد سپرده و برای آن فرماندهی را قرار داده‌اند. 
https://chat.whatsapp.com/JzvxMyRTMMEABk1WdtzWrP
آمریکایی‌ها کره زمین را به شش قسمت تقسیم کرده و برای هر منطقه فرماندهی در نظر گرفته‌اند.
 
*ستاد فرماندهی آمریکای شمالی (USNORTHCOM)
این منطقه شامل کشورهای کانادا، ایالات متحده آمریکا و مکزیک است.
 
*ستاد فرماندهی آمریکای جنوبی (USSOUTHCOM)
این قسمت کشورهای آمریکای مرکزی و آمریکای لاتین را در بر می‌گیرد.
 
*ستاد فرماندهی آفریقا(USAFRICOM) 
این ستاد هم یک فرماندهی مستقل دارد که شامل تمام کشورهای آفریقایی به جز چند کشور شرق آفریقا از جمله مصر می‌شود.
 
*ستاد فرماندهی اروپا (USEUCOM) 
ستاد فرماندهی اروپا کل کشورهای قاره اروپا به همراه روسبه را در بر می گیرد.
 
*ستاد فرماندهی اقیانوس آرام (USPACOM) 
ستاد فرماندهی اقیانوس آرام ایالات متحده آمریکا منطقه شرق و  جنوب شرق آسیا به همراه استرالیا را شامل می‌شود.
 
*ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (CENTCOM)  
در مرکز این شش فرماندهی آمریکا ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (United States Central Command) یا به اختصار سنتکام (CENTCOM) قرار دارد. سنتکام مخفف Central Command به معنای فرماندهی مرکزی است. این قسمت شامل منطقه خاورمیانه، شرق آفریقا و آسیای مرکزی است که ایران در مرکز آن قرار دارد و فرماندهی این منطقه از آمریکا مستقیما با ایران درگیر است.

سنتکام (CENTCOM) یکی از شش ستاد فرماندهی کل ارتش ایالات متحده آمریکاست و مرکز کنونی آن در پایگاه نیروی هوایی مک‌دیل در ایالت فلوریدای آمریکا قرار دارد.

جنگ خلیج فارس، جنگ افغانستان و جنگ عراق از جمله جنگ‌هایی‌ست که تحت فرماندهی این ستاد رهبری شد. 
هدف از تاسیس ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا یا به اختصار سنتکام حل بحران‌های منطقه و استقرار امنیت در این منطقه بیان شده است. اما جالب اینجاست که ریشه بحران‌های تفرقه‌افکنانه و دشمن صلح و امنیت منطقه همین نیروهای آمریکایی هستند.

آمریکایی‌ها مدعی هستند که با تروریسم مبارزه می‌کنند، درحالی‌که خطرناک‌ترین گروه‌های تروریستی در منطقه خاورمیانه را آن ها به‌وجود آورده‌اند. نیروهای سنتکام که به بهانه مبارزه با تروریسم در این منطقه حضور دارند به  همراه برخی از کشورهای منطقه با حمایت و تقویت گروه های تروریستی عامل اصلی ناامنی و هرج و مرج در منطقه می‌باشند.

سیاست‌های آتش‌افروزانه و تروریسم‌پرور آمریکا در منطقه، باعث ایجاد جنگ‌های داخلی در برخی کشورهای غرب آسیا شده است و ریشه‌ی بسیاری از مشکلات منطقه دخالت قدرت‌های بزرگ مانند آمریکا است که در ایجاد حوادث تلخ در کشورهایی مانند سوریه، عراق و افغانستان نقش داشته‌اند.

جالب اینجاست که آمریکا حامی بزرگ گروه های تروریستی در منطقه غرب آسیا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست گروه های تروریستی قرار داده است. سپاهی که در خط مقدم مقابله با تروریسم قرار دارد و حامی کشورهای مظلوم منطقه است.

البته ایران در واکنش به اقدام خصمانه ایالات متحده امریکا علیه سپاه پاسداران، «فرماندهی مرکزی آمریکا موسوم به سنتکام» و تمامی نیروهای وابسته به آن را «گروه تروریستی» اعلام کرد. 
تحقیر سنتکام توسط سپاه پاسداران
در سال‌های اخیر حضور نیروهای بیگانه آمریکایی (سنتکام) در منطقه خلیج فارس موجب رویارویی آنان با نیروهای مسلح کشورمان شده است. که چند مورد از آن‌ها رسانه‌ای شده و مورد توجه واقع شد. 
انهدام پهپاد آمریکایی گلویال هاوک
روز پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸، پهپاد ۲۰۰ میلیون دلاری «گلوبال هاوک» آمریکا در شرایطی که بر خلاف قوانین هوانوردی، کلیه تجهیزات مربوط به معرفی خود را خاموش کرده بود، در نهایت پنهان کاری، از پایگاه «الظفره» در نزدیکی ابوظبی امارات به هوا برخاست و به حریم هوایی ایران اسلامی تجاوز کرد.
 

این پهپاد متجاوز آمریکایی در ساعت ۰۴:۰۵ بامداد در حوالی منطقه «کوه مبارک» واقع در شرق استان هرمزگان در کرانه دریای عمان، هدف سامانه پدافندی «سوم خرداد» نیروی هوافضای سپاه قرار گرفت و منهدم شد. این اقدام از سوی سپاه موجب حیرت متخصصان نظامی جهان شد به دلیل اینکه پهپاد مزبور رادار گریز بود و به عنوان دوربردترین پرنده عملیاتی جهان شناخته می‌شد.

دستگیری ملوانان آمریکایی

ورود دو قایق آمریکایی به آب‌های ایران و عملیات دستگیری آن‌ها توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران در تاریخ ۲۲ دی ماه سال ۱۳۹۴ یکی دیگر از رویارویی های نیروهای مسلح ایران با آمریکایی ها در سال های اخیر بود. در زمان دستگیری ملوانان آمریکایی ناو هواپیمابر و رزم ناوهای آمریکایی که در منطقه حضور داشتند برای فشار به نیروهای ایرانی در مدت 40 دقیقه تحرکات هوایی و شناوری در منطقه از خود نشان دادند، که با پاسخ قاطع سپاه پاسداران مواجه شده و منطقه را ترک کردند.

پهپاد RQ-170  شکارِ بزرگ رزمندگان سپاه 
شکار یک فروند پهپاد پیشرفته RQ-170 آمریکایی توسط رزمندگان نیروی هوافضای سپاه پاسدارن،‌ به تیتر اول تمام خبرگزاری های جهان بدل شد.

این پهپاد که به جانور قندهار ملقب است، در 13 آذر ماه سال 1390 در مرزهای شمال شرقی کشور و در حوالی شهر بردسکن، در حالی که در حین انجام ماموریت شناسایی بر فراز آسمان ایران بود، به دام رزمندگان پدافند هوایی نیروی هوافضای سپاه افتاد. 
حملات موشکی سپاه پاسداران به پایگاه عین الاسد
بعد از ترور جنایات بار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، توسط نیروهای تروریستی آمریکا بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که ایران صبر استراتژیک را در پیش خواهد گرفت و با توجه به تهدید گستاخانه دولت ترامپ مبنی بر حمله به 52 مرکز فرهنگی ایران به این اقدام پاسخ نخواهد داد. اما پایگاه عین‌الاسد، یکی از مقرهای اصلی استقرار نظامیان آمریکا در عراق موشکباران شد که چنین اقدامی پس از جنگ دوم جهانی دوم علیه پایگاه‌های نظامی آمریکایی بی‌سابقه بود و سکوت معنادار مقامات آمریکایی بعد از تهدید اولیه نشان از قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح ایران دارد.


بی عملی آمریکا در برابر این ماجراها و عدم اقدام تلافی جویانه ارتش آمریکا علیه ایران و همچنین بسنده کردن به تهدیدات لفظی و حداکثر اعزام چند ناو جنگی به منطقه نشان از فهم قدرت و اراده نیروهای مسح ایران و ترس وافر از این موضوع است؛ چرا که جنگ با ایران آسان نیست و مقابله با پیامدهای ناشی از آن کار نشدنی است.

آمار رسمی کشته شدگان و تلفات تروریست های داعشی

داعش در سوریه
شنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۹، ۱۱:۱۳ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
واقعیت‌های تکان‌دهنده از آمار تلفات تروریست‌های خارجی در سوریه

اسناد و مدارک آمریکایی برای نخستین بار واقعیت‌های هولناکی را درباره جنگ سوریه، تروریست‌های خارجی و تابعیت آنها فاش می‌کند. آمار تروریست‌های خارجی در سوریه وحشتناک است و
در اینجا اسناد و مدارک سازمان ملل، آمار دقیق تروریست‌ها را فاش می‌کند:

تعداد تروریست‌های خارجی در سوریه: 171400نفر
اطلاعات و مستندات درباره تابعیت و تعداد تروریست‌های خارجی که از آغاز جنگ علیه ملت سوریه وارد خاک این کشور شدندعبارتست از:

- 24500 تروریست از عربستان سعودی که تعداد 5990 نفر از آنها به هلاکت رسیده و تعداد 19 نفر از آنها زن می‌باشند و2700 از تروریست‌ها مفقود شدند.

- 25800تروریست از ترکیه که تعداد 5760نفر از آنها به هلاکت رسیده و تعداد380 نفر از آنها مفقود شدند.

- 21000 تروریست از چچن که تعداد 5230 نفر از آنها به هلاکت رسیده و تعداد1950نفر از آنها مفقود شدند، که 16 زن میان کشته‌ها دیده می‌شود.

- 14000 تروریست از فلسطین اشغالی که بیشتر آنان از جنبش اخوانی سلفی هستند. تعداد 4920 نفر از آنان به هلاکت رسیدند و تعداد 670 تروریست از آنها مفقود شدند.

- 10500 تروریست از تونس که تعداد 4200 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 1260 نفر از آنان مفقود شدند که 45 زن از میان کشته‌ها دیده می‌شود.

- 9500 تروریست از لیبی که تعداد 3940 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 1650 نفر از آنان مفقود شدند.

- 13000 تروریست از عراق که تعداد 3780 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 1200نفر از آنان مفقود شدند.

- 11000 تروریست از لبنان که تعداد 3110 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 1080نفر از آنان مفقود شدند که 7 زن میان کشته‌ها دیده می‌شود.

- 8600 تروریست از ترکمنستان که تعداد 3050 تروریست از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 900نفر از آنان مفقود شدند که 11 زن میان کشته‌ها دیده می‌شود.

- 7500 تروریست از مصر که تعداد 2100 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 870نفر از آنان مفقود شدند.

- 3800 تروریست از اردن که تعداد 1990 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 265نفر از آنان مفقود شدند.

- 4600 تروریست از پاکستان که تعداد 1380 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد نفر از آنان مفقود شدند.

- 3600 تروریست از افغانستان که تعداد 1380 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد نفر از آنان مفقود شدند.

- 2800 تروریست از یمن که تعداد 1440 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 700نفر از آنان مفقود شدند.

- 2550 تروریست از قزاقستان که تعداد 1130 نفر از آنها به هلاکت رسیدند.

- 2700 تروریست از ازبکستان که تعداد 780 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 390 نفر از آنان مفقود شدند که 4 زن از میان کشته‌ها دیده می‌شود.

- 1900 تروریست از کویت که تعداد 640 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 8نفر از آنان مفقود شدند.

- 1950 تروریست از الجزایر که تعداد 620 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 44نفر از آنان مفقود شدند.

- 2100 تروریست از مغرب که تعداد 610 نفر از آنها به هلاکت رسیدند و تعداد 630 نفر از آنان مفقود شدند که 7 زن از میان کشته‌ها دیده می‌شود.

- 30000 تروریست از غرب اروپا دارای تابعیت‌های مختلف (آمریکا، فرانسه، روسیه، انگلیس، بلژیک، نیوزیلند، سوئد، فنلاند، دانمارک و نروژ).

مجموع کل تروریست‌هایی که وارد خاک سوریه شدند 171400 نفر است و تعداد 51910 تروریست به دست ارتش سوریه به هلاکت رسیدند، در میان این آمار نیز 33847 تروریست مفقود و یا دستگیر شدند.

این آمار و ارقام در اسناد معتبر و قابل اعتماد سازمان ملل متحد منتشر شده و توسط آقای رفعت السید احمد نویسنده مصری در کتابی به عنوان «سوریه در رویارویی با جنگ جهانی؛ حقایق و اسناد» به رشته تحریر درآمده 

روزنامه جمهوری اسلامی-سه‌شنبه ۱۵مهرماه ۹۹

اسپایکر عراق تسلیم شد اما کویرس سوریه تسلیم نشد

✳️  «اسپایکر» تا  «کویرس»

❇️ اسپایکر، مرکز آموزشی نیروی هوایی عراق بود. زمانی که داعش این مرکز را محاصره کرد حدود ١٧٠٠ دانشجوی افسری عراقی در آن حضور داشتند. اما اسپایکر #تسلیم داعش شد و گرگ‌های داعش همه نیروهای مستقر در آن را قتل عام کرده و  به دجله انداختند!

❇️ کویرس هم مرکز آموزش نیروی هوایی سوریه بود و بیش از هزار تروریست‌های تکفیری آنجا را محاصره کردند. تعداد نیروهای سوری مستقر در کویرس به ۵٠٠ نفر هم نمی رسید اما این نیروها تصمیم به #مقاومت گرفته و ٣ سال در محاصره ماندند و دربرابر حملات روزانه نیروهای النصره، احرار الشام، کتائب ابوبکر و داعش تسلیم نشده و مقاومت کردند و سرانجام با سرافرازی  محاصره را شکسته و کویرس را از دست داعش آزاد کردند. 

❇️  ما هم در محاصره خالقان و حامیان داعش و گرگهای تکفیری هستیم و باید تصمیم بگیریم که کدام یک باشیم : کویرس یا اسپایکر؟
دکتر کوشکی

🇮🇷بدون مرز
@bedonimarz
@bedonimarz

نامه صدام به به رئیس جمهور ایران برای پایان جنگ و پاسخ هاشمی رفسنجانی

[ متن کامل آخرین نامه صدام به آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی ایران و پذیرفتن همه شرایط و خواسته های ایران درخصوص قرارداد۵۹۸ بشرح ذیل است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

«جناب آقای علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران

پس از اتکال بر خداوند متعال و به نیت از بین بردن تمامی موانعی که بر سر راه ایجاد روابط برادرانه میان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ایران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدی و هماهنگ کردن برادران مؤمن جهت رویارویی با اشراری که می‌خواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و برای اینکه ایران و عراق را از تحریکات و بازی‌های قدرت‌های شرور بین‌المللی و وابستگان آنان در منطقه بازداریم و به منظور هماهنگی با روح اصولی که در 12 اوت 1990 به منظور ایجاد صلح دائمی و همه جانبه در منطقه اعلام کردیم و خواست ما از آن نامه برقراری صلح دائم و همه جانبه در منطقه بود و برای آن که از هرگونه بهانه‌ای که مانع از همکاری و موجب افکار بد شود، ممانعت کند و همچنین برای این که امکانات عراق، دور از صحنه رویارویی عظیم معطل نماند و به منظور به کار گرفتن آن‌ها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوری جستن از تداخل سنگرها و کینه‌ها و بغض‌ها و برای آن که خیرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادی خواهند یافت، به عنوان ثمره مذاکرات از زمان نامه 1990.04.21 ما، تا آخرین نامه شما در هشتم اوت 1990، به عنوان حل نهایی و روشنی که جای هیچ‌گونه ابهامی باقی نگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ کردیم:

1 - موافقت با پیشنهاد شما که در نامه جوابیه مورخ هشتم اوت 1990 توسط «برزان ابراهیم تکریتی» نماینده ما در ژنو از آقای سیروس ناصری نماینده شما دریافت شد. پایه قرار دادن قرار داد 1975 به عنوان اصول منسجم با آنچه که در نامه 30 ژوئیه 1990 به ویژه در مورد تبادل اسرا و بندهای 6 و 7 از قطعنامه 598 آمده است.

2 - بر اساس آنچه که در بند اول این نامه و آنچه که در نامه مورخ 30 ژوئیه 1990 آمده است، ما آماده‌ایم هیاتی را به تهران بفرستیم و یا هیاتی توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامه‌ها را جهت امضا آماده کند.

3 - به عنوان ابتکار حسن نیت، ما از روز جمعه هفدهم اوت (1369.5.26) نیروهای خود را از مرزهای شما فرا می‌خوانیم و تنها نیروهای سمبلیکی را به عنوان نگهبانان و پلیس مرزی باقی می‌گذاریم تا در شرایط طبیعی به وظایف روزمره خود عمل کنند.

4 - کلیه اسرای جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله "خانقین" و "قصر شیرین" و مناطقی که مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهیم کرد و ما اولین گام در این زمینه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهیم داشت.

آقای رفسنجانی رئیس جمهور، با این تصمیم ما همه چیز روشن و تمام خواسته‌ها و مسائلی که بر آن تکیه می‌کردید، تحقق می‌یابد و چیزی نمانده است مگر آن که موافقتنامه‌ها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.
همکاری ما باید در سایه اصول اسلامی و احترام متقابل و دور کردن طرف‌هایی باشد که خواستار شر برای منطقه هستند و قصد دارند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند و شاید با یکدیگر همکاری کردیم تا خلیج (ِفارس)، دریاچه صلح و امن و خالی از ناوگان و نیروهای خارجی باشد که بدخواه ما هستند. به علاوه همکاری در مسائل حیاتی دیگر- والله اکبر والحمدلله.

صدام حسین - رئیس جمهوری عراق - 23 محرم 1411 ه - 14 اوت 1990 م.»
[۱/۹،‏ ۲۳:۱۸] غلامشاه جمیله ای: همان متن پیام صدام که به زبان عربی صبح روز چهارشنبه۲۴ مردادماه سال۱۳۶۹ ساعت۱۰:۳۰ صبح از رادیو صوت الجماهیر عراق و بلندگوی اردوگاه پخش گردید👆
 متن کامل پاسخ آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی ایران به نامه پنجم رئیس‌جمهور عراق به شرح زیر است:

بسم‌الله الرحمن الرحیم

الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم

ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین
 
نامه مورخ 1369.5.23 (14 اوت 1990) جنابعالی دریافت شد. اعلام پذیرش مجدد معاهده 1975 از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه 598 و تبدیل آتش بس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.
 
شروع عقب‌نشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسراء هم آغاز گردید که امیدواریم عقب‌نشینی نظامیان شما طبق زمان‌بندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.
 
همان‌گونه که از طریق نماینده ما، در ژنو به اطلاع رسانده‌ایم اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم و امیدواریم با تداوم جوّ مثبت و حسن نیت موجود بتوانیم به صلح جامع و پایدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو کشور اسلامی دست یابیم.

والسلام علیکم
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی ایران
1369/5/27

نبرد تمدنی ایران و اسراییل


نبرد تمدنی ایران و اسرائیل

دشمنی ایران و اسرائیل عمیق تر از چیزی است که بسیاری از مردم به واسطه القای رسانه تصور می‌کنند. ایران و اسرائیل جدای از مسائل دینی و آرمان خواهی اسلامی، در عرصه ملی و تمدنی نیز در یک نبرد خاموش به سر می برند. 
اسرائیل کفاره گناهان اروپاست. رژیمی جعلی که بعد از جنگ جهانی دوم برپایه مظلوم نمایی یهودیان و بزرگنمایی جنایات هیتلر ساخته شد. اما زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی تنها به درون مرزهای فلسطین اشغالی محدود نمی شود. 
صهیونیست ها منتظر ظهور منجی موعودشان(ماشیح بن دیوید) هستند. آنها معتقدند برای ظهور ماشیح بن دیوید می بایست تمام یهودیان در اسرائیل جمع شوند و سپس سرزمین های مابین رود نیل تا رود فرات را تصرف کرده و ضمیمه خاک اسرائیل کنند تا منجی ظهور کند. دو خط آبی روی نقشه اسرائیل نیز گویای همین مطلب است. 
به صورت خلاصه می توان گفت اسرائیل تنها به دنبال اشغال فلسطین نیست و چشم به تصاحب کل منطقه دارد. در واقع رژیم صهیونیستی به دنبال تشکیل امپراتوری بزرگ یهود است. 
از طرفی ایران نیز بعد از انقلاب اسلامی، ماجرای فلسطین و نابودی اسرائیل را یکی از آرمان های خود معرفی کرد. جمهوری اسلامی نیز به دنبال تشکیل تمدن بزرگ اسلامی در سطح منطقه و متحد کردن تمام کشورهای اسلامی است. اتفاقاتی که مقدمات ظهور مهدی موعود(عج) است. 
ایران و اسرائیل هر دو به دنبال ساختن تمدن خود در سطح منطقه و حتی جهان هستند. شکست جمهوری اسلامی در این نبرد تمدنی بزرگ به معنی نابودی ایران است. ایرانیانی که سابقه هزاران سال تمدن دارند، در صورت شکست جمهوری اسلامی باید شاهد تشکیل تمدن یهود در حوزه تمدنی ایران باشند. 
با قدرت می توان گفت اصلی ترین دلیل لشکرکشی آمریکا در سال 2001 به خاورمیانه، کمک به اسرائیل برای تصرف خاورمیانه بود. آمریکا در سال 2001 به افغانستان و در سال 2003 به عراق حمله کرد و توانست شرق و غرب ایران را تصرف کند. قرار بر این بود که اسرائیل نیز بتواند سوریه و لبنان را کامل تصاحب کرده و سپس به صورت مشترک ایران را به زانو دربیاورند. 
در این بین نقش جنگ تمدنی 33 روزه لبنان بسیار پررنگ است. جایی که ایران و سایر گروه های مقاومت توانستند در مدت زمان کمی اسرائیل و به طور کلی، تمام نقشه های صهیونیزم جهانی برای تشکیل امپراتوری بزرگ اسرائیل را به باد دهند. 
صهیونیست ها به دنبال تجزیه کشورهای منطقه هستند. اسرائیل کشوری قدرتمندتر از خود در سطح منطقه را تحمل نمیکند. سالها قبل برنارد لوئیس در نقشه ای موسوم به *خاورمیانه جدید* به خوبی این طرح شوم را تئوریزه کرد. در این نقشه تمامی کشورهای موجود در خاورمیانه نسبت به دین و مذهب اهالی آن به چندین تکه تجزیه شده اند. 
رشادت های ایران در منطقه تاکنون مانع از شکل گیری طرح خاورمیانه جدید شده است. دلاوری های سردار سلیمانی در سوریه و عراق و لبنان مانع از تشکیل امپراتوری اسرائیل در منطقه شد. شاید الان به خوبی دلیل ترور ناجوانمردانه ایشان قابل فهم باشد. 
چیزی که مشخص است یکی از این دو قدرت باید در منطقه بمانند. ایران یا اسرائیل! پیروز این نبرد صاحب همه چیز می شود و می تواند تمدن بزرگ خود را تشکیل دهد و بازنده همه چیز را از دست می دهد. 
در این بین خیانت‌های اپوزوسیون به ایران در این نبرد تمدنی بزرگ کاملاً مشهود است. افرادی که به خیال خود تصور می‌کنند که با حکومت در حال دشمنی هستند، اما اطلاع ندارند که به سربازان پیاده اسرائیل برای نابودی ایران بزرگ تبدیل‌شده‌اند. به امید روزی که همه متوجه شوند که براندازی نظام به معنای نابودی ایران و تشکیل امپراتوری اسرائیل در منطقه است!

 

برای سردار قاسم سلیمانی انتخاب مرگ انتخاب نوعی زندگی بود

ویل دورانت، اندیشمند و تاریخدان مشهور –مولف کتاب تاریخ تمدن- پاییز سال 1930 در باغچه خانه‌اش در نیویورک مشغول جمع کردن برگ‌های بر زمین ریخته بود که جوانی موجه نزد او آمد. جوان که ظاهراً قصد خودکشی داشت از دورانت دلیلی خواست که او را از تصمیم خود منصرف سازد. دورانت می‌گوید؛ «به او پیشنهاد کردم کاری برای خود دست و پا کند، اما او بیکار نبود. گفتم غذای خوبی بخورد اما او گرسنه نبود. معلوم بود که دلیل‌های من تاثیری روی این جوان نگذاشته بود. نمی‌دانم چه بلایی بر سرش آمد. در همان سال چندین نامه اعلام خودکشی دریافت کردم، بعدها متوجه شدم که ۲۸۴.۱۴۲ خودکشی بین سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۳۰ در آمریکا رخ داده است.»
این واقعه دورانت را به فکر فرو برد و شروع به تحقیق کرد. نقطه کانونی و سؤال اصلی جست‌وجوی او درباره چیستی معنای زندگی بود. پرسشی ظاهراً ساده اما عمیق و پیچیده که می‌توان آن را بنیادین‌ترین سؤال فلسفه دانست؛ معنای زندگی چیست؟ چرا و برای چه این همه رنج می‌کشیم؟ سؤالی که صدها بلکه هزاران سال قدمت داشته و مولوی آن را این‌گونه مطرح می‌کند؛
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم
دورانت برای یافتن پاسخ این سؤال به صد نفر که اغلب از نوابغ، مشاهیر و بزرگان عصر خود در رشته‌های مختلف بودند، نامه نوشت و از آنها خواست معنای زندگی را از منظر خود شرح دهند. ماحصل این دغدغه کتابی شد با عنوان «درباره معنی زندگی» که در ایران نیز ترجمه و منتشر شده است.
حدود یک قرن از مواجهه ویل دورانت با پرسش از معنا و فلسفه زندگی می‌گذرد. بشر طی این مدت به پیشرفت‌های عظیم و بی‌سابقه‌ای دست یافته است که آن زمان خیال و رویا به نظر می‌رسید و در مواردی حتی در خیال نیز نمی‌گنجید. اما این پیشرفت‌ها نه تنها پرسش از معنای زندگی را کمرنگ نکرد بلکه بر دامنه افراد درگیر آن نیز افزود. در ظاهر کسی که معنایی برای زندگی نمی‌یابد یا درباره آن دچار تردید است، به همان نسبت باید از مرگ استقبال کند چرا که نقطه مقابل زندگی، مرگ است. اما در عمل چنین نسبتی صادق نیست. انسان امروزی که به شدت درباره معنای زندگی خود دچار سؤال و چالش است، به همان میزان از مرگ نیز ترسان و ‌گریزان است.
این بحران معنایی و وحشت از مرگ، خود محرک و زیربنای بسیاری از رخدادها و مسائل دیگر است. اصحاب قدرت و ثروت که به خوبی با ابعاد این بحران و وحشت جهانی آشنا هستند –و صد البته خود از دامن‌زنندگان و تشدیدکنندگان این دو وضعیتند- از آنها در راستای اهداف خود بهره می‌برند. یک نمونه کوچک از این بهره‌برداری، انواع و اقسام تجارت‌هایی است که فلسفه وجودی آنها بر ساختن معانی قلابی و محافظت از افراد در برابر مرگ و به تعویق انداختن آن استوار است. تجارت‌هایی مبتنی بر لذت از زندگی با مصرف کالاهای جورواجور فیزیکی و فرهنگی، جوان ماندن به ضرب و زور رژیم‌های غذایی و داروها و محصولات بهداشتی و آرایشی، زیبایی با بریدن و کندن از فلان عضو و تزریق به عضوی دیگر و هزار و یک خیمه‌شب‌بازی رنگ و وارنگ.
همان‌قدر که زیستن در چنین زمانه متقلبانه و مزورانه‌ای مایه تاسف و مستوجب لعنت به بخت بد است اما در میانه مصائب و رنج‌های تماشای این نمایش مضحک جهانی، همزمان ما جزو سعادتمندترین ابنای بشر نیز هستیم. ظاهری متناقض دارد اما گویا قرار روزگار بر این است که از دل همین تضادها بزرگ‌ترین رویدادهای بشری رقم بخورند. مگر نه آنکه نوح بر خشکی کشتی ساخت و محصول این تضاد، نسل بشر را از آن عذاب مهیب نجات داد و مگر نه آنکه امام حسین(ع) و یارانش در کربلا قطعه قطعه شدند اما امروز زنده‌ترین زندگان آسمان و زمین‌اند.
آری! ما سعادتمندیم که دست تقدیر زندگی ما را در زمانه‌ای رقم زد که مردی همچون قاسم سلیمانی را دیدیم «که چون او نبیند دگر روزگار». او چنان زندگی کرد و چنان مرگ را در آغوش گرفت که محاسبات معمول دنیا را به هم ریخت. به نظر نگارنده، نادر ابراهیمی جزو نادر نویسندگانی است که در آثار خود زیباترین و عمیق‌ترین عبارات و مفاهیم را درباره نسبت زندگی، مرگ و شهادت دارد؛ «شهادت انتخاب نوعی زندگی است، نه انتخاب مرگ»، «شهادت، انتخاب گونه‌ای زندگی آرمانی است که به اجبار، به مرگی آرمانی می‌انجامد، نه خویشتن را به دهان مرگ پرتاب کردن یا بی‌خبر از همه جا، ناگهان، به دست کافران و ظالمان کشته شدن»، «و عجب حلاوتی دارد مرگ اگر انسان در راه آرمانی معتبر بمیرد»، «شهادت، تن به مرگ سپردن نیست، بل در حفاظت از آرمان شمشیر کشیدن است و جنگیدن و ناخواسته در مهلکه افتادن و پیوسته دست رد بر سینه‌ هلاکت زدن و آن‌گاه در لحظه‌ای بی‌بدیل، به ناگزیری مرگ رضا دادن و لبیک گفتن، یا حتی فرصت لبیک هم نیافتن».
حال به این جملات حاج قاسم در نامه به دختر دلبند خود که می‌داند مقدسانه دوستش دارد دقت کنید؛ «آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم.» وقتی پنج سال پیش شایعه مجروح شدن یا شهادتش را منتشر کردند، با خنده گفت: «این‌ها چیزهایی است که دشت‌ها و کوه‌هایی را برای پیدا کردنش پیموده‌ام.» و بالاخره در وصیت‌نامه‌اش نوشت؛ « این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم،‌ گریستم، خندیدم و خنداندم و‌ گریستم و ‌گریاندم؛ افتادم و بلند شدم... معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بار‌ها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنانکه شایسته تو باشم.» این سلیمانی است. مردی که مرگ از او می‌گریزد و او دشت‌ها و کوه‌ها را به دنبالش می‌گردد و عاشقانه صدایش می‌زند؛ مرگ خونین من! عزیز من! کجایی؟
چگونه است و چه می‌شود که در روزگار هراس و فرار از مرگ، مردی چنین ظهور می‌کند. مردی که به دیگران – از عراق گرفته تا سوریه و لبنان و فلسطین و یمن- زندگی می‌بخشد و آنان را از آتش و گلوله وحشت‌آفرینان و کاسبان مرگ می‌رهاند و در عین حال خود، در جست‌وجوی مرگی خونین است. آیا جز آن است که راز جاودانگی را برای او در برابر آن همه دویدن و خزیدن و جهیدن و‌ گریستن و... چنان فاش کردند که اگر ما آیه 196 سوره آل عمران را خواندیم و شنیدیم، او با دل و جان و گوشت و پوست خود دریافت؛ آنان که در راه خدا کشته می‌شوند، نمی‌میرند بلکه زندگی جاودان می‌یابند.
پس عجیب نیست مردی که داعش، این دیوان و ددان عصر مدرن را شکست داده و بساط خونخواری‌شان را جمع کرده و پروژه هفت تریلیون دلاری آمریکا در منطقه را ناکام گذاشته، در یادواره شهدا (همدان تابستان 97) از زبان مولوی سخن می‌گوید و تاکید هم دارد که دوست و دشمن به مفاهیم این ابیات توجه کنند و سپس با بغض می‌خواند؛
تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنه زارم به خون خویشتن
گر بریزد خون من آن دوست‌رو
پای‌کوبان جان برافشانم برو
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف می‌زنند
بحرها در شورشان کف می‌زنند
حال ماییم و مردی که زنده‌تر از دیروز است. آیا ما نیز زنده‌ایم و گوشی برای شنیدن معنای زندگی و مرگ از زبان او داریم؟ آیا فیلسوفی پیدا می‌شود که معنای زندگی را از منظر مردی که در تعقیب مرگ بود بنویسد؟
محمد صرفی

جنگ عراق وایران و بمب افکنهای عراقی و بمب هایی که عمل نمیکرد

بمناسبت سالگرد درگذشت آقای رفسنجانی !!


زمان جنگ، هواپيماهای عراقی در یک کارخانه قالیشویی در خیابان خاوران ۸ بمب انداختند که ۶ تاشون عمل نکرده بودند.
رفتیم سراغ بمبهای عمل نکرده، همه چیز درست بود اماخرج کمکیشونو نزده بودند! عمل نکردن این بمبها طبیعی نبود و ذهنمو درگیر کرده بود. در راه برگشت، غرق درهمین فکرها رفتم دفتر ستاری(فرمانده نیروی هوایی ارتش). به ایشان گفتم اتفاقی افتاده که خیلی عجیبه، ۸ تا بمب بوده که فقط دوتاش عمل کرده. من الان شش ست فیوز دارم. تفسیرش اینه که این پینها رو نکشیدن و روشون مونده وظاهراً کسانی درعراق دلشون نمیخاد اینها منفجر بشن!

قرار بود قضیه بین ما بمونه. تا یک مدت طولانی بمبها اینطوری فرود میومدند. افتادیم دنبال اینکه این هواپیماها ازکجا میان. فهمیدیم که از پایگاه شعیبیه عراق بلند میشن. به این نتیجه رسیدیم که یک گروه بزرگ در این پایگاه، کاری میکنند که این بمبها عمل نکنند.

بمدت سی تا چهل روز هم این اتفاق درجاهای مختلف کشور تکرار شد. تا اینکه در یکی از سخنرانیهای رسمی، آقای هاشمی رفسنجانی قضیه را اعلام کرد وگفت ما در بین دشمن اینقدر نفوذ کردیم که توی پایگاههای هوایی عراق فلان میکنیم، بهمان میکنیم.(خلاصه کاری میکنیم که بمبهاشون عمل نمیکنند)! از آن به بعد، دیگه این اتفاقِ تکرار نشد و دیگه پین بمبها روشون نبود. سه چهار ماه بعد، پالایشگاه اصفهان را بمباران کردند. بچه‌های ماهم یک میراژ اف1 عراقی را زدند.
خلبانشم باصندلی اِیجکت کرده بود (به بیرون پریده). هواپیما از شعیبیه آمده بود کنجکاو شدم برم و اون خلبان عراقیو ببینم. از مترجم خواستم ماجرای بمبهای عمل نکرده را بپرسد. خلبان گفت من نمیدانم چه شده اما چند وقت پیش صدام تعداد خیلی زیادی(حدود ۷۰ نفر) از پرسنل و کارکنان و تعدادی از خلبانها را توی پایگاه ما اعدام کرد(بجرم خیانت و توطئه علیه صدام)! مدتی بعد، یروز ستاری را در پایگاه خودمان دیدم و گفتم مگر قرار نبود اون موضوع بین خودمان بماند؟ ستاری گفت من این موضوعو در شورای امنیت ملی مطرح کردم، اونوقت آقای هاشمی این خبر فوق سری را آمدند در سخنرانیشون جلوی همه مردم گفتند! و آن بیچاره ها هم لو رفتند وجانشان از دست رفت!


▪️برگرفته ازخاطرات جواد شریفی‌راد
معلم و سرتیم خنثی‌سازی نیروی هوایی ارتش در زمان جنگ که توسط مرتضی قاضی درکتابی بنام "حرفه‌ای"جمع‌آوری وچاپ شده است.

#کلید_بنفش!

صدها تشکُل‌ سیّال و سلول‌ تروریسیِ فعال و خفته اطراف ایران


♦️ پُشت مرزهای شرقی کشور، ‌گروه مسلح تروریستی متخاصم - ضدایرانی، از جمله :
القاعده، طالبان، جندلله،‌ جیش‌العدل، جیش محمد، شبکه حقانی، حرکت انصار، اتحاد الجهادی الاسلامی و غیره - با هزاران نیرو مستقر هستند.

🔺 در کنار آن‌ها - به مدد دلارهای عربستان سعودی - زنجیره‌ای از مدارس وهابی در «مناطق قبیله‌ای فدرآل پاکستان» و نواحی مرزی ایران تاسیس شده که سال‌هاست - با هدف مشخص «شیعه کُشی» - هزاران کودک و نوجوان محروم این مناطق را شستشوی مغزی می‌دهند، آلوده به تنفر و کینهٔ فرقه‌ای می‌کنند و برای «جهاد با رافضی‌‌ها(شیعیان)» آماده می‌سازند.

💎 پُشت مرزهای غربی کشور نیز - از شمال تا جنوب - صدها تشکُل‌ سیّال و سلول‌ تروریسیِ فعال و خفته وجود دارد :
-از داعش گرفته تا جبهه‌النصره، سازمان رجوی، پژاک و گروه‌های «الاحوازی» و جدایی‌طلب خوزستان - که هریک با هدفِ :
استیلای ایدئولوژیک و فرقه‌ای، ورود به خاک کشور، ایجاد خلافت، ایجاد پایگاه جدید، دستیابی به منابع، اجرای پروژه‌های اعتقادی خود یا به‌منظور تغییر نقشه سیاسی منطقه، فعالیت می‌کنند یا در انتظار نشسته‌اند.

🇮🇷 ما ایرانیان باید به جد از خود
     بپرسیم⁉️

 به چه علت از دهه‌های گذشته تا کنون، این گروه‌های تروریسی موفق شده‌اند مناطق وسیعی از سرزمین‌های همجوار را تسخیر کنند و در آن‌جا مستقر شوند، اما پُشت دیوارهای مرزی ایران متوقف شده‌اند؟

به عنوان مثال؛ 
🔻 چرا گروه «طالبان» از شرق افغانستان تا انتهای «هرات» به سرعت بال می‌گستراند 
و به پاکستان و برخی مناطق آسیای مرکزی نیز نقب می‌زند، اما پُشت مرز خراسان معطل می‌ماند؟ 

🔻 چرا «جندالله» و گروه‌های هم‌مسلک‌ آن در ایالت بَلوچستان پاکستان جولان می‌دهند، اما از جذب نیرو و غصب زمین در سیستان - بلوچستانِ ایران عاجز می‌مانند؟ 
🔻 چرا داعش از شرق عراق تا قلب سوریه نفوذ می‌کند، اما قادر به نفوذ فیزیکی و ایدئولوژیک در ایران نمی‌شود؟

🍑 پاسخ این پرسش‌ها مشخص است:

 اگر امروز ایران، جولانگاه این گروه‌های نامتعارف نشده، دلیل‌اش این است که ؛
ایران - برخلاف کشورهای همجوار - دارای یک «حکومت مرکزی» منسجم و مقتدر است که توانسته - ولو با هزینه فراوان - یک «سد نامرئی»‌ در برابر نفوذ ایدئولوژیک این گروه‌ها و یک «سد نظامی»‌ در برابر نفوذ فیزیکی آن‌ها بنا سازد.

افکار عمومی ایران - که گاه بیش‌ از حد از حقایق منطقه و از موقعیت خود در آن غافل به نظر می‌رسد - باید به این امر واقف شود که :

⛔ تضعیف این «قدرت مرکزی» یعنی شکستنِ این سدها و جاری شدن سیل گروه‌های تکفیری در سراسر کشور. 

این حقیقت انکارناپذیر منطقه در عصر «بازیگران غیر دولتی» است‌ که غفلت از آن موجب تکرار تجربهُ افغانستان، عراق، سوریه، لیبی، چاد، مالی و برخی دیگر از کشورهایی که در شرایط مشابه ایران به سر می‌بردند، خواهد شد‌.

به ویژه اینکه قدرت‌های متخاصم منطقه - با محوریت عربستان سعودی و اسرائیل و با همراهی دولت ترامپ - این بار تمام منابع مالی و لجستیکی خود را برای اطمینان حاصل کردن از فروپاشی شیرازه ایران به کار خواهند گرفت‌.

در نتیجه، افکار عمومی باید پذیرای این حقیقت باشد که در این منطقه و در بستر ژئوپولیتیک کنونی، جامعهٔ مدنی ایران فرصتِ هیجان‌زدگی و مبادرت به رفتارهای احساسی را ندارد.

این صحنه دیگر مجالِ «سعی و خطا»، پیروی از گروه‌های سطحی و فانتزیک مانند «ری‌استارت» و رسانهُ «من‌وتو» و «آمد نیوز»، فریاد شعارهای مغرضانه علیه نیروهای مسلح، تجمع‌های تلگرامی و هدایت‌شده، پیروی از دستورالعمل‌های التهاب‌آفرین از سوی افراد بی هویت و مراکز ناشناس، تخریب زیرساخت‌ها و دویدن به دنبال نوستالژی «رضا شاه» را نمی‌دهد.
💐 هیچکدام مان کور نیستیم و مشکلات را می بینیم 
اما مواظب باشیم کشور عزیزمان پایمال سعودی های خیانت کار و اسراییلی ها و آمریکایی های خبیث نشود.
 مواظب باشیم آنچه را که داریم، به پای نداشته هایمان قربانی نکنیم.
اعتراض مان نباید باعث ویرانی ایران مان گردد 
و بدانیم دود ناامنی در نهایت چشم همه مان را کور خواهد کرد و داعش و النصره ساتور بدست وارد ایران خواهدشد و دیگر به شیعه و سنی و دیگر مذاهب و گروهی رحم نخواهد کرد!
آنها فقط يك چيز مي خواهند نسل كشی تمامی ايرانی ها 

🤷🏻‍♂ برای تاکید بر اهمیت حفظ یکپارچگی و امنیت فراگیر و خدشه ناپذیر ایران عزیز، همواره هوشیار باشیم.

سرافراز باد ایران./ 

سردار قاسم سلیمانی در کلام عطاءالله مهاجرانی

 

*متن کامل سخنرانی عطاالله مهاجرانی در وبیناری که به مناسبت سالگرد شهادت‌ شهيد سپهبد حاج قاسم سلیمانی در دانشگاه شیراز برگزار شده است*

 وزير فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات گفت: 
سردار سليماني به هويت ايراني و اسلامي تفسير تازه‌اي بخشيد و امروز کشور ما به يک لنگرگاه و نقطه اتکا در منطقه تبديل شده است.

عطاءالله مهاجراني وزير فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات در نشستي که به منظور گراميداشت سالگرد شهادت سردار قاسم سليماني به صورت وبينار در دانشگاه شيراز برگزار شد،  طي سخناني با اشاره به اثرگذاري حاج قاسم سليماني در ارتقاء هويت ايراني و اسلامي اظهار داشت: صحبت کردن از سليماني کار آساني نيست زيرا درباره شخصيتي صحبت مي‌کنيم که محصول يک دوره 40 ساله  جهاد، شهادت، انديشه، حکمت و کارنامه انسان‌سازي در مکتب اسلامي و ايراني بوده است. مکتب شهيد سليماني در چارچوب هويت اسلامي و ايراني قرار مي‌گيرد.‌

وي با بيان اينکه هويت به معني بنيه و ريشه تفسير مي‌شود، افزود: شهيد سليماني به آن نقطه تعالي «من حقيقي»  و هويت الهي و اسلامي دست يافته بود و ما او را در اين نقطه مي‌شناسيم؛ البته اين مسير، مسير آساني نيست و او با 40 سال رنج، جهاد، خلوص، پاکسازي و کنار گذاشتن خواسته‌هاي نفساني به چنين جايگاهي رسيد.

وزير اسبق ارشاد با اشاره به واکنش شهيد سليماني درخصوص کانديداتوري‌اش در انتخابات، ادامه داد: وقتي از شهيد سليماني مي‌پرسند شما کانديداي رياست جمهوري هستيد، مي‌گويد من کانديداي گلوله هستم. کسي که چنين پاسخي مي‌دهد يعني بسياري از پرسش‌ها در او حل شده و بسياري از ناخالصي‌ها در وجودش از بين رفته و به تعبير قرآن  از اميال و گرايش‌هايي که انسان را  در زمين نگه مي‌دارد، رها شده است. براي رسيدن به اين نقطه يک جامعيت لازم است.

مهاجراني با بيان اينکه فردي که از خود طبيعي فراتر رفته، هويت ديگري مي‌يابد، تاکيد کرد: اين هويت، هويت ايراني و اسلامي است. در قرآن از اين جايگاه به عنوان فطرت الهي تعبير شده که براي رسيدن ‌به آن، به سفر دروني نياز است. در واقع هجرت و‌ هويت دو روي سکه سرمدي و کمال انسان است.

وي با اشاره به اينکه شهيد سليماني 40 سال در عرصه‌هاي مختلف، از دفاع مقدس تا جبهه بزرگتري در منطقه نقش آفريني کرد، افزود: اينجاست که انسان از حوزه فرديت جلوتر مي‌رود و به يک امت و ملت تبديل مي‌شود.گمان مي‌کنم حضور مردم در تشييع پيکر او احترام به فرزندي بود که براي رسيدن به اين جايگاه، 40 سال از دنيا گذر کرده و با سوزاندن ناخالصي‌ها به کمال و اخلاص واقعي رسيد.

وزير اسبق ارشاد تاکيد کرد: هرگز نمي‌توان تاريخ استقلال و يکپارچگي سرزميني سوريه و عراق، تاريخ استقلال و حفظ هويت و وحدت لبنان، فلسطين، يمن و به طريق اولي کشور عزيزمان ايران را  نوشت و نام و نقش قاسم سليماني را نديد.

مهاجراني با اشاره به اينکه ما در زندگي سليماني به روشني شاهد تولا و تبعيت او بوديم، تصريح کرد: يک انسان آرماني با حضور به موقع خود باعث مي‌شود، تماميت يک سرزمين و يک ملت حفظ شود حال آنکه توطئه‌هاي پي در پي بسيار عميق  و محاسبه شده‌اي از پيش از انقلاب اسلامي و بعد از آن با تراکم بيشتر در جهت تجزيه سرزميني و ملي ايران صورت گرفت.

وي ادامه داد: وقتي رسانه‌هاي فارسي زبان خارج از ايران را مورد مداقه قرار مي‌دهيد، مي‌بينيد تلاش آنها و گروه‌هاي فکري‌شان اين است که چگونه بين ملت و سرزمين ايران تفرقه و جدايي ايجاد کنند. چگونه بين اقوام مختلف ايراني کينه، نفرت و بيگانگي ايجاد کنند تا اين يکپارچگي و وحدت از بين رود. البته اين مسئله فراتر از ايران  و اقوام است.

وزير اسبق ارشاد يادآور شد: داعش پديده‌اي بود که براي ايجاد تفرقه در عراق و بدنام کردن اسلام ايجاد شد و پس از آن داستان سوريه، يمن و لبنان  پيش آمد. اينجا بود که يک انسان آرماني و پرورده مکتب اسلام و ولايت و هويت ايراني در صحنه حضور يافت، البته او نمادي از نيروي قدس است که‌ با هزاران نيرو به عنوان يکي از ارکان اقتدار ملي، امنيت ملي و منطقه‌اي در اين مسير تلاش و جانفشاني کردند. اين مجموعه باعث شد هويت ملي و اسلامي ما به خوبي در منطقه حفظ شود و به اين نقطه دست يابيم.

مهاجراني با بيان اينکه کسي مي‌تواند به اسوه و الگو تبديل شود که يک مکتب باشد، گفت: پيامبر ما که قرآن از او به عنوان اسوه حسنه ياد مي‌کند، يک مکتب است. پيامبر در زندگي خود، زماني به موفيت دست پيدا کرد که هويت ايماني را به هويت اجتماعي،  فرهنگي و سياسي  تبديل کرده و يک نظام تشکيل داد.

بيشتر بخوانيدمتن کامل «طرح قانون ترويج مکتب شهيد سليماني و تعقيب و مجازات مرتکبين عليه ايران»
حاج قاسم و شاهکار والفجر8 ـ قسمت هشتم|از تصرف پايگاه موشکي بعثي‌ها تا دغدغه سردار قاسم سليماني براي حضور ميداني
وي اخلاص را از ديگر ويژگي‌هاي ماندگاري مکتب حاج قاسم معرفي کرد و گفت: به تعبير او بايد به جايي برسيد که ديده نشويد، شهيد سليماني سرلشکر بود اما در وصيت نامه  خود نوشت بر سنگ مزارش تنها عبارت «سرباز» قيد شود. اثرگذاري وي نه تنها در خانواده و اطرافيانش بلکه در يک ملت و حتي فراتر و در ساير ملل نظير عراق، سوريه و يمن قابل مشاهده است. شخصيتي که شعاع  اثرگذاري او فراتر از منطقه هم شود، شخصيتي تاريخي مي‌شود.

وزير اسبق ارشاد ادامه داد: آمريکايي‌ها، اسرائيلي‌ها و همپيمانان منطقه‌اي آنها فکر مي‌کردند با شهادت قاسم سليماني، فرد موثري را از نظام، انقلاب اسلامي و  رهبري به عنوان بازوي پرتوان مي‌گيرند، آنها اشتباه کردند زيرا سليماني به امري پيوند خورده که  نابود شدني نيست. او از خودِ طبيعي حرکت کرد‌ و به هويت ايراني، ملي و اسلامي ما تفسير تازه‌اي بخشيد.

مهاجراني با اظهار اينکه ان شاءالله بتوانيم قدردان اين شهيد گرامي باشيم، به مسئولان دانشگاه شيراز پيشنهاد کرد اين دانشگاه در يکي از گروههاي خود کرسي و درسي با عنوان مکتب سليماني ايجاد کند.

وي در ادامه اين وبينار در پاسخ به سوالي درباره قدر مشترک هويت ملي و اسلامي گفت: هويت انساني، وجه مشترک، هويت ملي و اسلامي ما است. واژه شهادت واژه‌اي اسلامي است، وقتي کسي شهيد  مي‌شود، يعني ‌با يک معيار و ارزش اسلامي به ميدان مي‌رود و از سرزمين خود دفاع مي‌کند؛ لذا هويت انساني مهمترين قدر مشترک هويت ايراني و اسلامي است.

وزير اسبق ارشاد در ادامه با اشاره به خاطره‌اي از حاج قاسم سليماني گفت: حدود سه سال پيش که کتاب "حاج آخوند" را منتشر کردم  يکي از دوستان که عضو مجلس اول بود و الان هم عضو مجمع تشخيص مصلحت هستند با من تماس گرفتند و بابت انتشار کتاب تشکر کردند و گفتند حاوي پيام حاج قاسم سليماني هم هستم. ايشان هم کتاب شما را مطالعه کردند، وقتي فهميدند مي‌خواهم با شما تماس بگيرم گفتند از طرف ايشان هم براي انتشار کتاب قدرداني کنم.

مهاجراني افزود: بعدها متوجه شدم که شهيد سليماني اين کتاب را به برخي  افراد هديه داده‌اند. محرم حدود 2 سال پيش سفري را به بيروت داشتم. آنجا دوستاني را ديدم که به حاج قاسم نزديک بودند. به اين دوستان گفتم چه خوب مي‌شد در اين ايام‌ توفيق زيارت زينبيه و حضرت رقيه(س) را پيدا مي‌کرديم. دوست دارم به مزار ابن عربي و جرج جرداق بروم. فکر نمي‌کردم اين پيشنهاد به سرعت عملي شود و من در سفري 24 ساعته به سوريه بروم. نيمه شب به آنجا رسيديم و به زيارت زينبيه و حضرت رقيه (س) رفتيم. در محل استقرار، فيلم «به وقت شام» آقاي حاتمي کيا را ديدم. نزديک اذان صبح به مزار ابن عربي و بعد جرج جرداق  رفتيم و پس از آن به بيروت برگشتيم.

وي در بخش پاياني سخنان خود با اشاره به شرايط امروز کشور اظهار داشت: ما امروز به نقطه‌اي رسيديم که ايران لنگرگاه حفظ ثبات، عزت و تعادل در منطقه است.‌ روزگاري روس‌ها، انگليسي‌ها و امريکايي‌ها ايران را اشغال کردند. متفقين کنفرانس تهران را در ايران برگزار کردند و حتي شاه ايران  را به اين نشست راه ندادند اما امروز کشور ما به يک لنگرگاه و نقطه اتکا در منطقه تبديل شده است.

وزير اسبق ارشاد با اشاره به اينکه مشغول نوشتن کتابي در زمينه جنگ تحميلي ايران است، گفت: در اهميت موقعيت ايران مبتني بر انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي همين بس که پس از يک کارزار 8 ساله که شاهد جنگ‌جهاني عليه کشورمان بوديم و همه تلاش‌ها براي ايجاد خاورميانه جديد بدون جمهوري اسلامي ايران، امروز ايران  به يک‌ لنگرگاه و  نقطه اتکاي ملت‌هاي منطقه تبديل شده است.

مهاجراني يادآور شد: نقش مقام معظم رهبري و سياست‌هاي اتخاذي براي رسيدن به اين نقطه اقتدار  ملي و منطقه‌اي  بسيار ممتاز است. زماني ما در مجلس اول براي تامين مسلسل مشکل داشتيم اما الان به نقطه‌اي رسيديم که به پايگاهي مثل عين الاسد ضربه مي‌زنيم. قدرت حضور و اراده امريکا در منطقه به قبل از شهادت سليماني و بعد از شهادت سليماني و حمله به پايگاه عين الاسد تقسيم مي‌شود. زدن اين پايگاه دستاوردي بود که به نظر من در پرتو رهبري خردمندانه و مدبرانه آيت‌الله خامنه‌اي و اقتدار ارتش، سپاه و سليماني حاصل شد و کشور را به جايگاهي رساند که امروز به نقطه امن، محکم و استوار منطقه تبديل شده است.

نسل کشی صرب ها علیه مسلمانان بوسنی در اروپا

✅ *درسی برای همه*

🇮🇷کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند مجبورند 

⚫ *این اتفاقات تلخ نباید فراموش شود* 


● یادی از جنگ صربهای اروپایی براى *فريفتگان فرهنگ غرب وحشی نونخوار*

⛔ 20 سال از *جنگ و نسل کشی* صربها علیه مسلمانان بوسنی *درقلب اروپا گذشت*.
جنگی که در آن *300 هزار مسلمان شهید و 60 هزار زن و دختربچه را به زور ربودند، و یک و نیم میلیون نفر ناچار به مهاجرت شدند*! 

*آیا بیاد میاوریم؟*
 یا 
*فراموش کرده‌ایم؟!*
یا 
*چیزی درباره آن نمیدانیم؟!*

⭕ گزارشگر شبکه CNN یادی میکند از کشتار مسلمانان بوسنی و از  خبرنگار مشهور (کریستینا امانپور که مسیحی شده) میپرسد:
 *آیا تاریخ بار دیگر تکرار میشود؟* 
امانپور تحلیلی بر واقعه بوسنی ارائه می‌کند: 
*جنگی قرون وسطایی بود*. *قتل* ، *محاصره* ، و *گرسنگی مسلمانان*؛ 
و 
*اروپا دخالت برای پایان جنگ را رد کرد* و گفت: *این یک جنگ داخلی است!!*. 
و 
*این بهانه مسخره‌ای بود!*

📌 هولوکاست مسلمانان نزدیک به 4 سال در این سرزمین ادامه یافت.

*صربها بیش از 800 مسجد را منهدم* کردند که بنای بعضی به قرن 16ميلادى می‌رسید. *کتابخانه تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند*. 
🤔 *سازمان ملل بعد از مدتی دخالت کرد و نیروهای خود را در دروازه‌های شهرهای مسلمان نشین مستقر کرد*. 
اما این شهرها در محاصره و آتش می‌سوخت و نیروهای سازمان ملل کاری نمی‌کردند‼️
*صربها هزاران مسلمان را در اردوگاه‌ها زندانی کردند که به علت گرسنگی و شکنجه مانند اسکلت شده بودند*!
 وقتی از فرمانده صربها پرسیده شد: 
چرا؟
 جواب داد: 
چون آنها حاضر نبودند گوشت خوک بخورند!!‼️‼️فقط همین☠️

در آن زمان روزنامه گاردین نقشه اسارتگاه زنان که 17 اردوگاه بود را منتشر کرد.
گاردین عکس دختر بچه‌ اسیری را که خون از پاهایش سرازیر بود چاپ کرد و نوشت *جرم این دختر این است که مسلمان است؟*. 😭

رهبر صربها از رهبر مسلمانان منطقه زیبا *جهت 👈👈مذاکره دعوت کرد*، و به او سیگار تعارف کرد و خندید و سپس *دستور قتلش را داد!*، 
و سپس شنیع ترین کارها را با مردم این منطقه کردند.

✅ *درسی برای همه*

⛔کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند مجبورند فاجعه‌های آن  را مجدداً تحمل کنند‌.🚫

⭕ گزارشگر شبکه CNN یاد می‌کند 
*👆ادامه بحث درس برای همه👆*

 *آیا تاریخ بار دیگر تکرار می‌شود؟* 
امانپور تحلیلی بر واقعه‌ی بوسنی ارائه می‌کند: 
*جنگی قرون وسطایی بود*. *قتل* ، *محاصره* ، و *گرسنگی مسلمانان*؛ 
و 
*اروپا دخالت برای پایان جنگ را رد کرد* و گفت: *این یک جنگ داخلی است!!*. 
و 
*این بهانه‌ی مسخره‌ای بود!*

📌 هولوکاست مسلمانان نزدیک به ۴ سال در این سرزمین ادامه یافت.

*صرب‌ها بیش از ۸۰۰ مسجد را منهدم* کردند که بنای بعضی به قرن ۱۶ ميلادى می‌رسید. *کتابخانه‌ی تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند*. 
🤔 *سازمان ملل بعد از مدتی دخالت کرد و نیروهای خود را در دروازه‌های شهرهای مسلمان نشین مستقر کرد*. 
اما این شهرها در محاصره و آتش می‌سوخت و نیروهای سازمان ملل کاری نمی‌کردند‼️
*صرب‌ها هزاران مسلمان را در اردوگاه‌ها زندانی کردند که به علت گرسنگی و شکنجه مانند اسکلت شده بودند*!
 وقتی از فرمانده صرب‌ها پرسیده شد: 
چرا؟
 جواب داد: 
چون آنها حاضر نبودند گوشت خوک بخورند!!‼️‼️فقط همین☠️

در آن زمان روزنامه‌ی گاردین نقشه‌ی اسارتگاه زنان که ۱۷ اردوگاه بود را منتشر کرد.
گاردین عکس دختربچه‌‌ی اسیری را که خون از پاهایش سرازیر بود چاپ کرد و نوشت *جرم این دختر این است که مسلمان است؟*. 😭

سرکرده صرب‌ها از رهبر مسلمانان منطقه جهت 👈مذاکره دعوت کرد*، و به او سیگار تعارف کرد و خندید و سپس *دستور قتلش را داد!*، 
و سپس شنیع‌ترین کارها را با مردم این منطقه کردند.

✴ اما بدترین جنایت‌ها در منطقه‌ی سربره‌نیتسا انجام شد *درحالی‌که این شهر در محاصره‌ی نیروهای سازمان ملل بود، این نیروها همراه صرب‌ها به عیش و نوش می‌پرداختند و بعضی از آن‌ها از زنان مسلمان می‌خواستند در برابر لقمه‌ای نان شرفشان را بدهند!!!*.

صرب‌ها منطقه‌ی سربره‌نیتسا را *دو سال محاصره کردند و یک لحظه گلوله‌باران متوقف نمی‌شد*.
 صرب‌ها حتی کمک‌های خیرخواهانه‌ی غذا و دارو را هم می‌دزدیدند.

سپس غربی‌ها تصمیم گرفتند که منطقه را به گرگ‌های هلندی که قرار بود حمایت‌کننده‌ی مردم باشند، تحویل دهند، ولی هلندی‌ها به‌جای حمایت از مردم، با صرب‌ها دست به یکی کردند.
به مسلمانان فشار آوردند که اسلحه‌ی خود را زمین بگذارند و امان‌نامه بگیرند. 
*نتیجه‌ی تسلیم آن‌ها، تصرف شهر سربره‌نیتسا به دست صرب‌ها بود و صرب‌ها هم ۱۲۰۰۰ مرد جوان آن‌ها را جدا کرده و سر بریدند و سپس اجساد آن‌ها را تکه تکه کردند*.
صرب‌ها بر روی جسد مردان مسلمان می‌ایستادند و بر چهره‌ی آن‌ها با خنجر صلیب می‌کشیدند. 
اما زن‌ها، *به شرف آن‌ها تجاوز شد و برخی را کشتند و سوزاندند!*. 
کشتار مسلمانان روزها ادامه یافت تا اینکه سقوط این شهر در تابستان ۱۹۹۵ اتفاق افتاد،
 *و این کشتار و نسل‌کشی بی‌رحمانه فقط به‌جرم مسلمانی اتفاق افتاد!*

▪ *مادر* مسلمان دست سرباز صرب را گرفت *تا کودک خود را نجات دهد*، ولی سرباز صرب *دست مادر را قطع می‌کرد* و سپس *کودک را پیش چشمان مادرش سر می‌برید*.

بعد از کشتار شهر سربره‌نیتسا "رادوان کارادویچ"ی آدم‌کش، فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد که این شهر متعلق به صربستان بوده و خواهد بود.

*صرب‌ها زنان مسلمان را پس از تجاوز ۹ ماه زندانی می‌کردند و می‌گفتند می‌خواهیم بچه‌ی صرب برایمان بزایند* .

😡 *ما این جنایت‌ها را به یاد می‌آوریم و می‌گوییم*:

● ما فاجعه‌ی بالکان را فراموش نمی‌کنیم! 
● ما غرناطه‌ی‌ اسپانیا و کشتار مسلمانان را فراموش نمی‌کنیم! 
● ما فلسطین و جنایات غرب و یهود را فراموش نمی‌کنیم! 
و 
● در برابر *جنایات اروپاییان در بوسنی* می‌گوییم:
هرگز فراموش نمی‌کنیم! هرگز نمی‌بخشیم! 
و 
*هرگز شعارهای فریبنده‌ی "حقوق بشری" آنها را باور نداریم*.
 ☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️

           ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

🤔 *اما ما پس از ۲۰ سال هنوز درس نگرفته‌ایم!*


صرب‌ها علما را می‌کشتند و مساجد را ویران می‌کردند. 

😭 در آن زمان یک *روزنامه‌ی انگلیسی در مورد نسل‌کشی* در بوسنی نوشت: 
*جنگی در قرن بیستم با شیوه‌ای قرون وسطایی!*.

❌ای مسلمان که این متن را می‌خوانی تقاضا می‌کنم آن را برای دوستان خود بفرستی 
 تا
این واقعه‌ها فراموش نشود و نسل‌های آینده بدانند.

✔  *این پیامی است برای فریفتگان فرهنگ غرب که دلبسته و مشتاق رابطه‌ی بیشتر باغرب و اروپا هستند...!*


بله عزیزان 

*نبایدیادمان بر‌ود همین چند وقت پیش بود که داعشی‌ها با فرماندهی آمریکا وانگلیس وحرام‌زاده های کودک‌کش رژیم صهیونیستی و پول‌های کثیف وهابیون آل سعود و سکوت اروپائیان چه رفتاری با مردم سوریه و عراق و منطقه داشتند* ۰😭
یادمان هست با *زن‌های شیعه و ایزدی* چکار کردند!؟😡
*به زور* وارد خانه‌های آن‌ها می‌شدند مردها را کشته، زن‌ها را مورد تجاوز قرار دادند
و 
*به عنوان برده* بردند و با قیمت یک حیوان به کشورهای پَست عربی برای بهره‌برداری جنسی *فروختند*🤔
*جلوی چشم مردها به زنهایشان تجاوز و بچه‌ها را سر بریدند وحتی شکم زنان حامله را پاره کردند و با جسم نوزادهای آنها فوتبال بازی کردند* 😡
دقیقاً
همان کاری که منافقین در تهران کردند
و
صرب‌ها در بوسنی


یادمان هست که

*نوزادهارا کباب کردند و گوشت آن‌ها را به خورد مادرشان دادند*😳
و 
*چگونه همه‌ی خانه‌ها و مساجد و مراکز تاریخی و فرهنگی را تخریب و نابود کردند!*
و
*هزاران جنایت که شرم مانع بیان آن‌هاست*

🔥🔥🔥
آیا فکر می‌کنید  این اتفاق یک‌بار در اروپا اتفاق افتاد و تمام⁉️... مگر سردار سلیمانی نفرمود که مادری را دیدم که داعشی‌ها کودکش را کباب کردند و در ظرف پلو برایش فرستادند‼️🔥🔥🔥🔥

🇮🇷 *《 همه‌ی این جنایات  مقدمه‌ی ورود به خاک پاک و مقدس جمهوری اسلامی و فتح ایران بود که چهل سال است در مقابل آن‌ها ایستاده و به آن‌ها باج نمی‌دهد》*

*سئوال* 👇🏿
*اگر وارد کشور ما می‌شدند چه اتفاقی می افتاد!؟؟؟*🤔
همه می‌دانیم که این 
*همه جنایت برای رسیدن به کشور ما بود*
که از همه‌ی ملت ما به جرم مسلمان بودن انتقام می‌گرفتند،
یک لحظه تصور کنید این نقشه‌ی شوم انجام می‌شد
چه اتفاقی می‌افتاد
 بله...
 *تکرار جنایات اسپانیا و صربستان و سوریه و عراق به شدیدترین صورت ممکن* 
و
*دنیای وحشی غرب* نه تنها سکوت، بلکه همراهی می‌کرد!!؟؟

 

کشتار در بوسنی مقدمه کشتار مسلمانان

✅ *درسی برای همه*

⛔کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند مجبورند فاجعه‌های آن  را مجدداً تحمل کنند‌.🚫

⭕ گزارشگر شبکه CNN یاد می‌کند 
*👆ادامه بحث درس برای همه👆*

 *آیا تاریخ بار دیگر تکرار می‌شود؟* 
امانپور تحلیلی بر واقعه‌ی بوسنی ارائه می‌کند: 
*جنگی قرون وسطایی بود*. *قتل* ، *محاصره* ، و *گرسنگی مسلمانان*؛ 
و 
*اروپا دخالت برای پایان جنگ را رد کرد* و گفت: *این یک جنگ داخلی است!!*. 
و 
*این بهانه‌ی مسخره‌ای بود!*

📌 هولوکاست مسلمانان نزدیک به ۴ سال در این سرزمین ادامه یافت.

*صرب‌ها بیش از ۸۰۰ مسجد را منهدم* کردند که بنای بعضی به قرن ۱۶ ميلادى می‌رسید. *کتابخانه‌ی تاریخی سارایوو را به آتش کشیدند*. 
🤔 *سازمان ملل بعد از مدتی دخالت کرد و نیروهای خود را در دروازه‌های شهرهای مسلمان نشین مستقر کرد*. 
اما این شهرها در محاصره و آتش می‌سوخت و نیروهای سازمان ملل کاری نمی‌کردند‼️
*صرب‌ها هزاران مسلمان را در اردوگاه‌ها زندانی کردند که به علت گرسنگی و شکنجه مانند اسکلت شده بودند*!
 وقتی از فرمانده صرب‌ها پرسیده شد: 
چرا؟
 جواب داد: 
چون آنها حاضر نبودند گوشت خوک بخورند!!‼️‼️فقط همین☠️

در آن زمان روزنامه‌ی گاردین نقشه‌ی اسارتگاه زنان که ۱۷ اردوگاه بود را منتشر کرد.
گاردین عکس دختربچه‌‌ی اسیری را که خون از پاهایش سرازیر بود چاپ کرد و نوشت *جرم این دختر این است که مسلمان است؟*. 😭

سرکرده صرب‌ها از رهبر مسلمانان منطقه جهت 👈مذاکره دعوت کرد*، و به او سیگار تعارف کرد و خندید و سپس *دستور قتلش را داد!*، 
و سپس شنیع‌ترین کارها را با مردم این منطقه کردند.

✴ اما بدترین جنایت‌ها در منطقه‌ی سربره‌نیتسا انجام شد *درحالی‌که این شهر در محاصره‌ی نیروهای سازمان ملل بود، این نیروها همراه صرب‌ها به عیش و نوش می‌پرداختند و بعضی از آن‌ها از زنان مسلمان می‌خواستند در برابر لقمه‌ای نان شرفشان را بدهند!!!*.

صرب‌ها منطقه‌ی سربره‌نیتسا را *دو سال محاصره کردند و یک لحظه گلوله‌باران متوقف نمی‌شد*.
 صرب‌ها حتی کمک‌های خیرخواهانه‌ی غذا و دارو را هم می‌دزدیدند.

سپس غربی‌ها تصمیم گرفتند که منطقه را به گرگ‌های هلندی که قرار بود حمایت‌کننده‌ی مردم باشند، تحویل دهند، ولی هلندی‌ها به‌جای حمایت از مردم، با صرب‌ها دست به یکی کردند.
به مسلمانان فشار آوردند که اسلحه‌ی خود را زمین بگذارند و امان‌نامه بگیرند. 
*نتیجه‌ی تسلیم آن‌ها، تصرف شهر سربره‌نیتسا به دست صرب‌ها بود و صرب‌ها هم ۱۲۰۰۰ مرد جوان آن‌ها را جدا کرده و سر بریدند و سپس اجساد آن‌ها را تکه تکه کردند*.
صرب‌ها بر روی جسد مردان مسلمان می‌ایستادند و بر چهره‌ی آن‌ها با خنجر صلیب می‌کشیدند. 
اما زن‌ها، *به شرف آن‌ها تجاوز شد و برخی را کشتند و سوزاندند!*. 
کشتار مسلمانان روزها ادامه یافت تا اینکه سقوط این شهر در تابستان ۱۹۹۵ اتفاق افتاد،
 *و این کشتار و نسل‌کشی بی‌رحمانه فقط به‌جرم مسلمانی اتفاق افتاد!*

▪ *مادر* مسلمان دست سرباز صرب را گرفت *تا کودک خود را نجات دهد*، ولی سرباز صرب *دست مادر را قطع می‌کرد* و سپس *کودک را پیش چشمان مادرش سر می‌برید*.

بعد از کشتار شهر سربره‌نیتسا "رادوان کارادویچ"ی آدم‌کش، فاتحانه وارد شهر شد و اعلام کرد که این شهر متعلق به صربستان بوده و خواهد بود.

*صرب‌ها زنان مسلمان را پس از تجاوز ۹ ماه زندانی می‌کردند و می‌گفتند می‌خواهیم بچه‌ی صرب برایمان بزایند* .

😡 *ما این جنایت‌ها را به یاد می‌آوریم و می‌گوییم*:

● ما فاجعه‌ی بالکان را فراموش نمی‌کنیم! 
● ما غرناطه‌ی‌ اسپانیا و کشتار مسلمانان را فراموش نمی‌کنیم! 
● ما فلسطین و جنایات غرب و یهود را فراموش نمی‌کنیم! 
و 
● در برابر *جنایات اروپاییان در بوسنی* می‌گوییم:
هرگز فراموش نمی‌کنیم! هرگز نمی‌بخشیم! 
و 
*هرگز شعارهای فریبنده‌ی "حقوق بشری" آنها را باور نداریم*.
 ☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️

           ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

🤔 *اما ما پس از ۲۰ سال هنوز درس نگرفته‌ایم!*


صرب‌ها علما را می‌کشتند و مساجد را ویران می‌کردند. 

😭 در آن زمان یک *روزنامه‌ی انگلیسی در مورد نسل‌کشی* در بوسنی نوشت: 
*جنگی در قرن بیستم با شیوه‌ای قرون وسطایی!*.

❌ای مسلمان که این متن را می‌خوانی تقاضا می‌کنم آن را برای دوستان خود بفرستی 
 تا
این واقعه‌ها فراموش نشود و نسل‌های آینده بدانند.

✔  *این پیامی است برای فریفتگان فرهنگ غرب که دلبسته و مشتاق رابطه‌ی بیشتر باغرب و اروپا هستند...!*


بله عزیزان 

*نبایدیادمان بر‌ود همین چند وقت پیش بود که داعشی‌ها با فرماندهی آمریکا وانگلیس وحرام‌زاده های کودک‌کش رژیم صهیونیستی و پول‌های کثیف وهابیون آل سعود و سکوت اروپائیان چه رفتاری با مردم سوریه و عراق و منطقه داشتند* ۰😭
یادمان هست با *زن‌های شیعه و ایزدی* چکار کردند!؟😡
*به زور* وارد خانه‌های آن‌ها می‌شدند مردها را کشته، زن‌ها را مورد تجاوز قرار دادند
و 
*به عنوان برده* بردند و با قیمت یک حیوان به کشورهای پَست عربی برای بهره‌برداری جنسی *فروختند*🤔
*جلوی چشم مردها به زنهایشان تجاوز و بچه‌ها را سر بریدند وحتی شکم زنان حامله را پاره کردند و با جسم نوزادهای آنها فوتبال بازی کردند* 😡
دقیقاً
همان کاری که منافقین در تهران کردند
و
صرب‌ها در بوسنی


یادمان هست که

*نوزادهارا کباب کردند و گوشت آن‌ها را به خورد مادرشان دادند*😳
و 
*چگونه همه‌ی خانه‌ها و مساجد و مراکز تاریخی و فرهنگی را تخریب و نابود کردند!*
و
*هزاران جنایت که شرم مانع بیان آن‌هاست*

🔥🔥🔥
آیا فکر می‌کنید  این اتفاق یک‌بار در اروپا اتفاق افتاد و تمام⁉️... مگر سردار سلیمانی نفرمود که مادری را دیدم که داعشی‌ها کودکش را کباب کردند و در ظرف پلو برایش فرستادند‼️🔥🔥🔥🔥

🇮🇷 *《 همه‌ی این جنایات  مقدمه‌ی ورود به خاک پاک و مقدس جمهوری اسلامی و فتح ایران بود که چهل سال است در مقابل آن‌ها ایستاده و به آن‌ها باج نمی‌دهد》*

*سئوال* 👇🏿
*اگر وارد کشور ما می‌شدند چه اتفاقی می افتاد!؟؟؟*🤔
همه می‌دانیم که این 
*همه جنایت برای رسیدن به کشور ما بود*
که از همه‌ی ملت ما به جرم مسلمان بودن انتقام می‌گرفتند،
یک لحظه تصور کنید این نقشه‌ی شوم انجام می‌شد
چه اتفاقی می‌افتاد
 بله...
 *تکرار جنایات اسپانیا و صربستان و سوریه و عراق به شدیدترین صورت ممکن* 
و
*دنیای وحشی غرب* نه تنها سکوت، بلکه همراهی می‌کرد!!؟؟

سردار قاسم سلیمانی : ای مرگ خونین  مشتاق دیدارت هستم

ویل دورانت، اندیشمند و تاریخدان مشهور –مولف کتاب تاریخ تمدن- پاییز سال 1930 در باغچه خانه‌اش در نیویورک مشغول جمع کردن برگ‌های بر زمین ریخته بود که جوانی موجه نزد او آمد. جوان که ظاهراً قصد خودکشی داشت از دورانت دلیلی خواست که او را از تصمیم خود منصرف سازد. دورانت می‌گوید؛ «به او پیشنهاد کردم کاری برای خود دست و پا کند، اما او بیکار نبود. گفتم غذای خوبی بخورد اما او گرسنه نبود. معلوم بود که دلیل‌های من تاثیری روی این جوان نگذاشته بود. نمی‌دانم چه بلایی بر سرش آمد. در همان سال چندین نامه اعلام خودکشی دریافت کردم، بعدها متوجه شدم که ۲۸۴.۱۴۲ خودکشی بین سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۳۰ در آمریکا رخ داده است.»
این واقعه دورانت را به فکر فرو برد و شروع به تحقیق کرد. نقطه کانونی و سؤال اصلی جست‌وجوی او درباره چیستی معنای زندگی بود. پرسشی ظاهراً ساده اما عمیق و پیچیده که می‌توان آن را بنیادین‌ترین سؤال فلسفه دانست؛ معنای زندگی چیست؟ چرا و برای چه این همه رنج می‌کشیم؟ سؤالی که صدها بلکه هزاران سال قدمت داشته و مولوی آن را این‌گونه مطرح می‌کند؛
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم آخر ننمایی وطنم
دورانت برای یافتن پاسخ این سؤال به صد نفر که اغلب از نوابغ، مشاهیر و بزرگان عصر خود در رشته‌های مختلف بودند، نامه نوشت و از آنها خواست معنای زندگی را از منظر خود شرح دهند. ماحصل این دغدغه کتابی شد با عنوان «درباره معنی زندگی» که در ایران نیز ترجمه و منتشر شده است.
حدود یک قرن از مواجهه ویل دورانت با پرسش از معنا و فلسفه زندگی می‌گذرد. بشر طی این مدت به پیشرفت‌های عظیم و بی‌سابقه‌ای دست یافته است که آن زمان خیال و رویا به نظر می‌رسید و در مواردی حتی در خیال نیز نمی‌گنجید. اما این پیشرفت‌ها نه تنها پرسش از معنای زندگی را کمرنگ نکرد بلکه بر دامنه افراد درگیر آن نیز افزود. در ظاهر کسی که معنایی برای زندگی نمی‌یابد یا درباره آن دچار تردید است، به همان نسبت باید از مرگ استقبال کند چرا که نقطه مقابل زندگی، مرگ است. اما در عمل چنین نسبتی صادق نیست. انسان امروزی که به شدت درباره معنای زندگی خود دچار سؤال و چالش است، به همان میزان از مرگ نیز ترسان و ‌گریزان است.
این بحران معنایی و وحشت از مرگ، خود محرک و زیربنای بسیاری از رخدادها و مسائل دیگر است. اصحاب قدرت و ثروت که به خوبی با ابعاد این بحران و وحشت جهانی آشنا هستند –و صد البته خود از دامن‌زنندگان و تشدیدکنندگان این دو وضعیتند- از آنها در راستای اهداف خود بهره می‌برند. یک نمونه کوچک از این بهره‌برداری، انواع و اقسام تجارت‌هایی است که فلسفه وجودی آنها بر ساختن معانی قلابی و محافظت از افراد در برابر مرگ و به تعویق انداختن آن استوار است. تجارت‌هایی مبتنی بر لذت از زندگی با مصرف کالاهای جورواجور فیزیکی و فرهنگی، جوان ماندن به ضرب و زور رژیم‌های غذایی و داروها و محصولات بهداشتی و آرایشی، زیبایی با بریدن و کندن از فلان عضو و تزریق به عضوی دیگر و هزار و یک خیمه‌شب‌بازی رنگ و وارنگ.
همان‌قدر که زیستن در چنین زمانه متقلبانه و مزورانه‌ای مایه تاسف و مستوجب لعنت به بخت بد است اما در میانه مصائب و رنج‌های تماشای این نمایش مضحک جهانی، همزمان ما جزو سعادتمندترین ابنای بشر نیز هستیم. ظاهری متناقض دارد اما گویا قرار روزگار بر این است که از دل همین تضادها بزرگ‌ترین رویدادهای بشری رقم بخورند. مگر نه آنکه نوح بر خشکی کشتی ساخت و محصول این تضاد، نسل بشر را از آن عذاب مهیب نجات داد و مگر نه آنکه امام حسین(ع) و یارانش در کربلا قطعه قطعه شدند اما امروز زنده‌ترین زندگان آسمان و زمین‌اند.
آری! ما سعادتمندیم که دست تقدیر زندگی ما را در زمانه‌ای رقم زد که مردی همچون قاسم سلیمانی را دیدیم «که چون او نبیند دگر روزگار». او چنان زندگی کرد و چنان مرگ را در آغوش گرفت که محاسبات معمول دنیا را به هم ریخت. به نظر نگارنده، نادر ابراهیمی جزو نادر نویسندگانی است که در آثار خود زیباترین و عمیق‌ترین عبارات و مفاهیم را درباره نسبت زندگی، مرگ و شهادت دارد؛ «شهادت انتخاب نوعی زندگی است، نه انتخاب مرگ»، «شهادت، انتخاب گونه‌ای زندگی آرمانی است که به اجبار، به مرگی آرمانی می‌انجامد، نه خویشتن را به دهان مرگ پرتاب کردن یا بی‌خبر از همه جا، ناگهان، به دست کافران و ظالمان کشته شدن»، «و عجب حلاوتی دارد مرگ اگر انسان در راه آرمانی معتبر بمیرد»، «شهادت، تن به مرگ سپردن نیست، بل در حفاظت از آرمان شمشیر کشیدن است و جنگیدن و ناخواسته در مهلکه افتادن و پیوسته دست رد بر سینه‌ هلاکت زدن و آن‌گاه در لحظه‌ای بی‌بدیل، به ناگزیری مرگ رضا دادن و لبیک گفتن، یا حتی فرصت لبیک هم نیافتن».
حال به این جملات حاج قاسم در نامه به دختر دلبند خود که می‌داند مقدسانه دوستش دارد دقت کنید؛ «آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم... وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه... چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست... خدایا! 30 سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم.» وقتی پنج سال پیش شایعه مجروح شدن یا شهادتش را منتشر کردند، با خنده گفت: «این‌ها چیزهایی است که دشت‌ها و کوه‌هایی را برای پیدا کردنش پیموده‌ام.» و بالاخره در وصیت‌نامه‌اش نوشت؛ « این پا‌ها را در سنگر‌های طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم،‌ گریستم، خندیدم و خنداندم و‌ گریستم و ‌گریاندم؛ افتادم و بلند شدم... معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بار‌ها تو را دیدم و حس کردم، نمی‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس. مرا بپذیر، اما آنچنانکه شایسته تو باشم.» این سلیمانی است. مردی که مرگ از او می‌گریزد و او دشت‌ها و کوه‌ها را به دنبالش می‌گردد و عاشقانه صدایش می‌زند؛ مرگ خونین من! عزیز من! کجایی؟
چگونه است و چه می‌شود که در روزگار هراس و فرار از مرگ، مردی چنین ظهور می‌کند. مردی که به دیگران – از عراق گرفته تا سوریه و لبنان و فلسطین و یمن- زندگی می‌بخشد و آنان را از آتش و گلوله وحشت‌آفرینان و کاسبان مرگ می‌رهاند و در عین حال خود، در جست‌وجوی مرگی خونین است. آیا جز آن است که راز جاودانگی را برای او در برابر آن همه دویدن و خزیدن و جهیدن و‌ گریستن و... چنان فاش کردند که اگر ما آیه 196 سوره آل عمران را خواندیم و شنیدیم، او با دل و جان و گوشت و پوست خود دریافت؛ آنان که در راه خدا کشته می‌شوند، نمی‌میرند بلکه زندگی جاودان می‌یابند.
پس عجیب نیست مردی که داعش، این دیوان و ددان عصر مدرن را شکست داده و بساط خونخواری‌شان را جمع کرده و پروژه هفت تریلیون دلاری آمریکا در منطقه را ناکام گذاشته، در یادواره شهدا (همدان تابستان 97) از زبان مولوی سخن می‌گوید و تاکید هم دارد که دوست و دشمن به مفاهیم این ابیات توجه کنند و سپس با بغض می‌خواند؛
تو مکن تهدید از کشتن که من
تشنه زارم به خون خویشتن
گر بریزد خون من آن دوست‌رو
پای‌کوبان جان برافشانم برو
رقص و جولان بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
چون رهند از دست خود دستی زنند
چون جهند از نقص خود رقصی کنند
مطربانشان از درون دف می‌زنند
بحرها در شورشان کف می‌زنند
حال ماییم و مردی که زنده‌تر از دیروز است. آیا ما نیز زنده‌ایم و گوشی برای شنیدن معنای زندگی و مرگ از زبان او داریم؟ آیا فیلسوفی پیدا می‌شود که معنای زندگی را از منظر مردی که در تعقیب مرگ بود بنویسد؟
محمد صرفی